دوشنبه ۲۴ شهریور ۰۴

اموزش موسيقي

معرفي و آشنايي با انواع سازهاي موسيقي

 ايجاد تعادل بين زمان سكوت و نفس‌كشيدن

سكوت در ميان زمان آواز باعث ايجاد ظرافت در اجراي شما مي‌شود. زماني كه سكوت مي‌كنيد احساس زيادي به مخاطب منتقل مي‌شود. بايد لحظه صحيح سكوت‌كردن را يادبگيريد. سكوت‌كردن پس از يك اوج صدايي مي‌تواند احساس زيادي را به مخاطب منتقل‌كند. بعبارت ديگر تنظيم زمان‌هاي نفس‌كشيدن در اجرا مي‌تواند به ظرافت اجراي شما كمك‌كند.
 از حالت چهره خود براي نشان‌دادن احساسات استفاده كنيد

بعنوان خواننده، بايد بازيگري نيز بلد باشيد. يكي از موثرترين راه‌ها براي نشان‌دادن احساسات، استفاده از حالت چهره است. اين كار به مخاطب شما اجازه مي‌دهد تا به آساني با شما ارتباط برقراركند.
به همين دليل حالت چهره شما در زمان آوازخواني از اهميت زيادي برخوردار است. اگر حالت چهره شما با متني كه مي‌خوانيد مطابقت نداشته باشد، مخاطب شما گيج مي‌شود و نمي‌تواند با شما ارتباط برقراركند. به همين دليل در زمان آوازخواندن بايد روي كلماتي كه مي‌خوانيد تمركز كنيد تا بتوانيد حالت چهره مناسبي داشته باشيد. يكي از روش‌هاي موثر اين است كه جلوي آينه تمرين كنيد و حالت چهره خود را مورد ارزيابي قراردهيد.

  • هميشه از ارتباط چشمي استفاده كنيد. برخي خواننده‌ها به اشتباه با چشماني بسته آهنگ مي‌خوانند. اينكه بخواهيد با چشمي بسته فقط روي آهنگ خود تمركز داشته باشيد، كاري اشتباه است. يكي از بهترين راه‌هاي برقراري ارتباط با مخاطب، استفاده از ارتباط چشمي است.

از تكنيك‌هاي صدايي استفاده كنيد

اگر مي‌خواهيد خواننده خوبي‌شويد، هيچگاه از ايجاد خلاقيت درصدا (مثلا حين آوازخواني هوووو بكشيد) شرم نداشته باشيد. همچنين بايد از تكنيك‌هاي صدايي كه در آموزش‌هاي موسيقي ديده‌ايد استفاده كنيد. اين كار باعث ايجاد تمايز بين شما و ديگر خواننده‌ها مي‌شود.

برخي از خواننده‌ها به گونه‌اي آواز مي‌خوانند كه باعث برانگيخته‌شدن احساسات مخاطبان خود مي‌شوند. دليل آن اين است كه آنها از ته قلب خود (با احساس) اين آهنگ را مي‌خوانند. اين كار باعث مي‌شود تا مخاطبان به راحتي با او و آوازي كه مي‌خواند ارتباط برقراركنند.
البته بايد احساس كنيم كه احساساتي‌شدن در خوانندگي مي‌تواند مانع انتقال احساس صداي شما شود. درواقع شما بايد از طريق صدايتان احساستان را انتقال دهيد نه اينكه در حين اجرا رفتاري احساسي از خود نشان‌دهيد. در اينجا مي‌خواهيم نكاتي را پيرامون با احساس آوازخواندن به شما ياددهيم.
تكنيك‌هايي براي با احساس آواز خواندن:
1 – آهنگ‌هايي را براي خواندن انتخاب كنيد كه مي‌توانيد با آن ارتباط برقرار كنيد

اگر نتوانيد با آهنگ ارتباط برقراركنيد، قطعا نخواهيد توانست با مخاطب خود ارتباط برقرار كنيد. اگر بتوانيد با آهنگ ارتباط برقراركنيد، مي‌توانيد احساسات دروني خود را نشان‌دهيد. همچنين به شما كمك ميكند تا از ته قلبتان آواز بخوانيد. همچنين باعث مي‌شود تا در زمان خواندن شما، مخاطبتان معناي واقعي آهنگ را درك‌كند و به آنها كمك مي‌كنيد تا زيبايي موسيقي شما را بهتر متوجه‌شوند.

  • قبل از اينكه آهنگ را روي صحنه بخوانيد، چندين بار آن را تمرين كنيد. اين كار به شما كمك مي‌كند تا احساس متن و موسيقي آهنگ را بهتر درك‌كنيد. در نتيجه بهتر مي‌توانيد آهنگ را اجرا كنيد.

2- از تصورات خود براي درك مفهوم آهنگ استفاده كنيد

هر آهنگي كه مي‌خواهيد بخوانيد را ابتدا چندبار گوش دهيد و با استفاده از تصورات ذهني خود مفهوم آهنگ را درك كنيد. با گوش‌دادن، مي‌توانيد معنا و مفهوم تك‌تك كلمات را درك كنيد. اگر نسبت به معناي آهنگ درك خوبي داشته باشيد، با احساس بيشتري مي‌توانيد موسيقي را اجراكنيد.

  • هنگامي‌كه مي‌خواهيد متن يك آهنگ را بخوانيد، ابتدا تحقيق كنيد كه نويسنده از چه تصويري براي نوشتن اين متن استفاده كرده (متن آهنگ چه داستاني را شرح مي‌دهد)، با اين دانش مي‌توانيد خود را جاي آن شخصيت قرارداده، احساسات او را تصوركنيد و با همان احساس آواز بخوانيد.

3- حروف‌صامت را با احساس بيان كنيد. هجاها را صريح و واضح بخوانيد

كارشناسان معتقدند با احساس خواندن، به طرز تلفظ حروف صامت بستگي دارد. اين موضوع شايد درست باشد، اما خواننده‌ها در زمان آوازخواني روي حروف صدادار تمركز دارند. اگر اين كار را بصورت مداوم انجام دهيد ممكن است آواز شما باعث گيج‌شدن مخاطب شود. به همين دليل، بايد بيشتر روي حروف صامتي مثل ل، و، م،ن وغيره مانور دهيد، اين كار باعث بهبود آواز شما مي‌شود. بنابراين بايد نحوه تلفظ صحيح حروف صامت را يادبگيريد. البته اين بدان معنا نيست كه حروف صدادار را كاملا رها كنيد و فقط روي حروف صامت تمركز داشته باشيد.

  • اگر ياد بگيريد كه حروف صامت و صدادار را چگونه تلفظ كنيد قطعا اجراي بهتري روي صحنه خواهيدداشت.

منظور من از ركاب، ركاب كاهنده است كه در راست ترين قسمت قرار دارد. اين ركاب تمامي نت هاي نواخته شده را تا زماني كه شما آن را رها كنيد، ثابت نگه مي دارد.
پايين نگه داشتن تمام وقت اين ركاب مي تواند واقعا وسوسه كننده باشد. از آنجايي كه بسياري از نت ها با هم (يك دفعه) پايين فشرده مي شوند، نواختن هاي نامرتب را به طور بسيار خوبي پوشش مي دهد. اگر پايين بودن تمامي نت هاي نامرتب، نواختن نامرتب تلقي گردد، يك موسيقي دان باتجربه مي تواند آنها را بيان كند. درواقع، بيشتر افراد قادر به بيان آنها خواهند بود. شما ممكن است بخاطر اين كه منتقدانه گوش نمي دهيد، متوجه اين موضوع نشويد، اما اين به اين معني نيست كه شما فوق العاده هستيد.
اين ها تمامي دلايل عدم استفاده از ركاب هستند. اگر اشتباهات شما بخاطر استفاده زياد از ركاب مخفي شوند و شما اشتباه هايتان را نشنويد، چگونه مي خواهيد آنها را اصلاح كنيد؟
اغلب اوقات وقتي مبتديان پدال را زيادي پايين نگه مي دارند، منجر به محو شدن تارها باهم مي شود. اين كار را انجام ندهيد. زماني كه شك داريد، بدون ركاب تمرين كنيد.

اگر شما قصد نداريد كه زياد تمرين كنيد، پس پيشرفت سريعي هم نخواهيد داشت. آيا شما مي دانستيد كه بسياري از پيانيست هاي حرفه اي روزانه بالاي 4 ساعت تمرين مي كنند؟ آيا شما مي توانيد به اين اندازه تمرين كنيد؟ اگر شما يك آدم بزرگسال باشيد، شك دارم كه بتوانيد. شما اين را مي دانيد، اين بسيار خوب است. احتمالا شما علاقمند نيستيد كه موسيقي را به عنوان يك شغل برگزينيد. تا اندازه اي كه مي توانيد تمرين كنيد. حتي اگر تمرين شما تنها 15 دقيقه طول بكشد، باز هم خوب است.

مهمترين بخش تمرين پيانو، پيوستگي و پايداري آن است. تمرين به مدت 2 ساعت در يك روز از هفته نسبت به تمرين به مدت 15 دقيقه در هفت روز هفته، تاثير بسيار كمتري برجاي خواهد گذاشت. ذهن شما نيازمند پردازش و درك چيزهايي است كه شما در حال يادگيري آنها هستيد و اين كار را در طول زمان خواب انجام مي دهد. هر روز بر مبناي خودش ساخته خواهد شد. تمرين به مدت 2 ساعت به صورت روزانه خيلي مفيدتر واقع خواهد شد، اما شما كاري را انجام مي دهيد كه زمان انجام آن را داريد.

اين موضوع براي والدين نسبت به كودكان حائز اهميت تر است، اما مي تواند براي هر دو مشكل ساز باشد.
چرا شما شروع به پيانو نواختن كرديد؟ احتمالا به خاطر اين نيست كه شما مي خواستيد موسيقي “ماري يك بره كوچك داشت” يا “كيك كوچك با نشان صليب” را بنوازيد. هنوز هم زماني كه شما شروع به نواختن مي كنيد، اين نوعي از موسيقي است كه شما احتمالا آن را مي نوازيد. شما مي بايست ياد بگيريد كه موسيقي را بخوانيد. در واقع، زماني كه اين كار را ياد يگيريد، خواندن نت ها يكي از آسان ترين بخش هاي نواختن پيانو خواهد بود. اگر شما قادر به خواندن موسيقي نباشيد، بسياري از ديگر جنبه هاي نواختن نيز براي شما سخت خواهد شد. هرچند، زماني كه شما اين كار را ياد بگيريد، خواندن موسيقي زياد دشوار نخواهد بود، اما زماني كه شروع به اين كار كرديد، وارد عرصه اي بسيار بزرگ شده ايد.
در مقايسه با توانايي خواندن موسيقي، دستان شما با مشقت بيشتري توانايي نواختن موسيقي را دارند. اين موضوع توسط تمامي ويدئوهاي يوتيوب نشان داده شده است كه به نوآموزان كاملا مبتدي، نواختن واقعي موسيقي را آموزش مي دهند. يادگيري به اين روش “يادگيري برحسب عادت” ناميده مي شود. پيانيست فقط آنچه را كه ديگران نواخته اند، به طور دقيق كپي مي كند.

اگر شما قبلا نيز اين كار را تجربه كرده باشيد، ممكن است به طرز خوشايندي از اين بابت كه زياد دشوار نيست، شگفت زده شده شويد. شما با اين روش مي توانيد نواختن پيانو را سريعا ياد بگيريد. پس چرا معلمان، ديگر به اين روش آموزش نمي دهند؟
اين روش، روش بدي براي آموزش محسوب نمي شود، اما كامل نيست. اگر يادگيري شما تنها برحسب عادت باشد، براي اينكه بخواهيد چيز جديدي را يادد بگيريد، مي بايست يا هميشه يك نفر را پيش خود بنشانيد يا يك ويدئو را تماشا كنيد.
شما حتما مي بايست خواندن موسيقي را ياد بگيريد. به اين معني كه موسيقي كه شما در حال تمرين آن هستيد، زماني براي شما كاملا كسل كننده خواهد شد. متاسفانه اين تنها روشي است كه مي تواند موثر واقع شود. هيچ گاه دلسرد نشويد. بالاخره شما اسلوب اين كار را خواهيد يافت و به سمت نوعي از موسيقي حركت خواهيد كرد كه دوست داريد ياد بگيريد.

عدم نواختن موسيقي يعني چه؟ منظور من اين است كه نواختن شما شبيه موسيقي باشد، درست است؟ منظور من از موسيقي، تمام چيزهايي است كه به نت ها و ريتم ها مرتبط است. آيا شما واقعا به تمامي تغييرات ديناميكي توجه مي كنيد؟ در مورد ايجاد عبارات، تلفظ و ديگر جنبه هاي مربوط به تفسير و تعبير چه؟
نواختن سريع مي تواند منجر به از دست دادن تمامي اين جزئيات ظريف موسيقي گردد، اما بعضي وقت ها دليلش اين است كه ما در عمل اهميت زيادي به آنها قائل نمي شويم. نوازنده مبتدي پيانو توجه زيادي به اين جزئيات ندارد، در حالي كه هركدام از آنها به هرحال به موسيقي گوش مي دهند. آنها مطمئنا به گونه اي متفاوت مي انديشند.
آيا شما واقعا بر روي اين تمركز كرده ايد كه صداي زير و بم شما چگونه است؟ آيا در صداي زير (اوج) صداي هر نوت از نوت قبلي بلندتر است يا اينكه تنها صداي چند نوت آخر بلندتر است؟ نواختن منقطع (بريده بريده ادا كردن) به اين معني نيست كه شما تا جايي كه مي توانيد كوتاه بنوازيد، معني آن اين است كه كافي است شما بريده بريده بنوازيد. آيا شما در پايان يك اسلار دستتان را بر مي داريد؟
شما مي بايست از همان ابتدا روي هرچيزي تمركز كنيد، با اين كار حافظه عضلاني خوبي را پايه ريزي خواهيد كرد كه نيازي به اصلاح نخواهد داشت.

مطمئنا اين مهم ترين مسئله اي است كه در بين پيانوزن هاي جوان و تازه وارد وجود دارد. نواختن پيانو، مسابقه سرعت نيست. دليلي كه بيشتر پيانو زن ها، حتي برخي از باتجربه هاي آنها مي خواهند پيانو را سريع بنوازند اين است كه آنها مي خواهند آنچه را كه شبيه صداهاي موسيقي است، بشنوند. اين يك احساس كاملا معمولي است كه اين افراد دارند. شما احتمالا روي قطعه اي كار خواهيد كرد كه صداهاي آن را دوست داشته باشيد.
به محض اينكه يك دانش آموز شروع به كار بر روي يك قطعه موسيقي كند، آن را در گام نهايي مي نوازد. چرا اين كار ايده خوبي محسوب نمي شود؟ شما هنوز نوت ها را ياد نگرفته ايد. شما زماني كه سريع مي نوازيد، ناچارا اشتباهاتي مرتكب خواهيد شد. شما خواه بخواهيد يا نخواهيد يك حافظه عضلاني پي ريزي خواهيد نمود كه تغيير آن بسيار سخت است. بعد از اينكه براي مدت زماني آن را به صورت كامل نواختيد، شما به آموزشگاه خواهيد رفت و معلم شما به شما خواهد گفت كه آهسته بنوازيد!! شايد شما تا مدت زمان اندكي آهسته بنوازيد، اما از قبل حافظه عضلاني تان را براي گام سريع پايه ريزي كرده ايد و اين به احتمال زياد اشتباه است.

تلاش هاي بعدي به منظور جايگزيني اين حافظه عضلاني درست مانند جايگزيني يك عادت بد است. اين كار بسيار سختي است. شايد شما هيچوقت سرعت نواختنتان را كم نكنيد و استاد شما مجبور شود تا به شما صحيح نواختن را بياموزد، درحاليكه شما آن را سريع مي نوازيد. ممكن است احساس شما به گونه اي باشد كه شما سريعا قطعه اي را در حال يادگيري هستيد، اما در پايان شما تنها يك كاسه پر خمير نرم داريد (اصطلاح) اين موضوع اصلا موضوع خوشايندي نيست و ممكن است شما بخش هاي بسيار جزئي موسيقي را از دست بدهيد.
زماني كه شما يك قطعه را شروع مي كنيد، تمرين شما مي بايست به اندازه اي آهسته باشد كه در آن امكان اشتباه وجود نداشته باشد. اين كار را “سرعت بدون اشتباه” مي نامند. اگر شما به آرامي تمرين كنيد (ريتم كند) شما متوجه خواهيد شد كه آن قطعه را بهتر ياد خواهيد گرفت و در واقع آن را سريع تر هم تمام مي كنيد.

مقياس پنتاتونيك يكي از ساده ترين مقياس ها است و بيشترين كاربرد را در موسيقي هاي بلوز و راك دارد.
اين مقياس 5 نت دارد و از اين رو پنتا تونيك به معني پنج تن ناميده مي شود.
مقياس پنتاتونيك از يك ريشه، يك 3 مينور، 4 كامل، 5 كامل و يك 7 مينور ساخته شده است. در A مينور، نوت ها عبارتند از: A, C, D, E and G
اجازه دهيد يك مثال ديگر را در C مينور بررسي كنيم:
C, Eb, F, G and Bb
اگر يك نوازنده مبتدي هستيد و مي خواهيد نوازندگي گيتار ليد را شروع كنيد، اين مقياس مي تواند براي شروع بسيار مناسب باشد.
مقياس پنتاتونيك بسته به متن موسيقي، براي بداهه نوازي آكورد 7 مينور، ماژور يا داميننت، استفاده مي شود.

مقياس ماژور F داراي 1 نت فلتb) )، B فلت است.
در نوت برداري موسيقي استاندارد، key signature ها داراي گروهي از نمادهاي شارپ (♯) ، فلت (♭) و معمولاً طبيعي (♮) هستند.
برخي از توناليته ها نسبت به بقيه شارپ ها يا فلت هاي بيشتري دارند. اجازه دهيد كليدها را با تغيير هر نوت به ترتيب از طبيعي تا شارپ ها يا فلت ها بررسي كنيم.
C ماژور (طبيعي، بدون شارپ يا فلت)
كليدهاي داراي شارپ: (#)
G ماژور، 1 شارپ (F #)
D ماژور، 2 شارپ (F#, C#)
A ماژور، 3 شارپ  (F#, C#, G#)
E ماژور، 4 شارپ (F#, C#, G#, D#)
B ماژور، 5 شارپ (F#, C#, G#, D#, A#)
# F ماژور، 6 شارپ  (F#, C#, G#, D#, A#, E#)
C # ماژور، 7 شارپ (F#, C#, G#, D#, A#, E#, B#)
كليدهاي داراي فلت (b)
F ماژور، 1 فلت (Bb)
Bb ماژور، 2 فلت (Bb, Eb)
Eb ماژور، 3 فلت  (Bb, Eb, Ab)
Ab ماژور، 4 فلت (Bb, Eb, Ab, Db)
Db ماژور، 5 فلت (Bb, Eb, Ab, Db, Gb)
Gb ماژور، 6 فلت (Bb, Eb, Ab, Db, Gb, Cb)
Cb ماژور، 7 فلت (Bb, Eb, Ab, Db, Gb, Cb, Fb)

مقياس ماژور يكي از مقياس هاي پركاربرد در موسيقي غربي است. يك مقياس دياتونيك كه 7 نت دارد. اين مقياس از نت هايي تشكيل شده است كه توسط نيم تن و تمام تن از هم جدامي شوند. مقياس ماژور طبيعي، كه همچنين به عنوان مقياس يونين در تن شناخته مي شود، تمام ، تمام ، نيم ، تمام ، تمام ، تمام ، نيم است.
هر يك از اين نت ها نقش و كيفيت متفاوتي دارند. مهمترين آنها اولين نت (I) است كه همان تونيك يا ريشه است و نتي است كه نام خود را به مقياس داده است، نت بعدي نت چهارم IV)) كه ساب داميننت و نت پنجم (V) ، كه داميننت است:
I: تونيك يا ريشه
: IV ساب داميننت
: V داميننت
به عنوان مثال، در C نت ها عبارتند از: C D E F G A B
در G ماژور: G A B C D E F #
در D: D E F # G A B C #
البته تنها مقياس ماژور نيست موارد ديگري مانند مقياس هاي ماژور پنتاتونيك، هارمونيك و ملوديك نيز وجود دارند. اما هارموني بيشتر موسيقي هاي غربي كه مي شناسيم در گرو مقياس ماژور طبيعي است.