دوشنبه ۲۴ شهریور ۰۴

آرشیو خرداد ماه 1400

معرفي و آشنايي با انواع سازهاي موسيقي

ساز كمانچه تاثير زيادي بر بقا و پيشرفت موسيقي سنتي ايراني داشته است. همه ي موسيقي دانان و بزرگان موسيقي ايراني معتقدند كه كمانچه، پس از تار اصلي ترين ساز ملي ايران است. كمانچه با صداي خش دار و تو دماغي اش، همواره بخش مهمي از هويت موسيقي ايراني بوده است.

اين ساز هم در تك نوازي و هم در گروه نوازي جايگاه ويژه اي داشته و دارد. بعضي از بزرگان موسيقي معتقدند چنانچه در قطعه اي متشكل از سازهاي مختلف ايراني، بخش مربوط به كمانچه درست و زيبا اجرا شود، آن قطعه گوش نواز و زيبا خواهد بود و برعكس چنانچه بخش مربوط به كمانچه بد اجرا شود، كل قطعه بد و گوش خراش خواهد بود.

نواي كمانچه، چه غمگين بنوازد و چه شاد، گويي قصه گوي تاريخ سرزمين ماست و از تلخي ها و شيريني هاي مردم اين سرزمين مي گويد. اين ساز به ثبت جهاني در سازمان يونسكو رسيده است.

تاريخچه كمانچه

گفته مي شود ريشه ي كمانچه، ساز رباب بوده است و در طول زمان تكامل يافته و به كمانچه تبديل شده است. رباب در واقع به زبان عربي همان كمانچه است. در كتاب موسيقي كبير اثر ابونصر فارابي، تصوير سازي شبيه به كمانچه وجود دارد كه رباب ناميده شده است. البته اين ساز فرق هايي هم با كمانچه دارد از جمله اينكه در آن زمان ساز رباب دو سيم داشته كه بعدها به سه سيم تكامل يافته، و همانطور كه مي دانيد كمانچه ي امروزي چهار سيم دارد.

روح الله خالقي نيز عقيده دارد ساز رباب ريشه ي كمانچه است و پس از تكامل در طول زمان به كمانچه ي امروزي تبديل شده است. او در كتاب سرگذشت موسيقي ايران به اين مسأله مي پردازد و اشاره مي كند كمانچه در دوران صفوي و پس از آن به عنوان يكي از سازهاي اصلي موسيقي ايراني جايگاه مهمي پيدا كرد.

البته ساز كمانچه سازي كهن است كه در سال هاي دور نيز در موسيقي قومي بخش هاي مختلف ايران وجود داشته است. كمانچه ي تركمني، آذربايجاني، لري، بختياري و كمانچه محلي كرمانجي و .... هركدام ويژگي هاي خاص خود را دارند و به يكي از اقوام ايراني مربوط مي شوند.

آشنايي با ساختمان كمانچه

كمانچه يك ساز زهي - آرشه اي است كه بخش هاي مختلف آن از جنس هاي مختلفي مثل چوب، فلز، پوست و استخوان تشكيل شده است. 

ساز كمانچه در حالت نشسته نواخته مي شود، نوازنده درحاليكه كمانچه را به حالت عمودي در دست چپ نگه داشته است، با انگشت هاي همين دست روي دسته حركت مي كند و كمانه يا آرشه را به شكل افقي با دست راست، حركت مي دهد و به شكل رفت و برگشت بر روي سيم ها مي كشد. 

ساز كمانچه يك پايه ي فلزي دارد كه به شكل ميله است و يك خار در پايين اين ميله قرار گرفته كه روي پا يا روي زمين قرار مي گيرد. چوبي كه براي ساختن كمانچه استفاده مي شود، معمولا چوب درخت توت يا افرا است كه كهنه شده و عمل آمده است. طول كمانچه از پايين تا بالا، يعني از پايه ي فلزي تا صراحي كه بالاترين قسمت ساز و بالاي سرپنجه است حدود 75 سانتي متر است.

ساختار ساز كمانچه

دايره المعارف فارسي جلد دو در مورد كمانچه اينگونه نوشته است: كمانچه؛ از سازهاي زهي قديم ايران و در واقع نوع تكامل يافته رباب است. كاسه گرد و پايه آهني دارد و مانند تار و ويولون سيم‌هاي آن را با گوشي محكم و كوك مي‌كنند. كماني كه با آن كمانچه را مي‌نوازند كمانه نام دارد و همان است كه در ويولون كلمه فرانسوي آرشه به معني كمان كوچك جاي آن را گرفته است.

قسمت هاي تشكيل دهنده ساز كمانچه

قسمت اصلي تشكيل دهنده ي ساز كمانچه، كاسه ي آن است كه در شكل ها و چوب هاي مختلف ساخته مي شود. كاسه هاي كمانچه هاي مختلف ممكن است در اندازه ها و با چوب هايي از جنس هاي مختلف ساخته شوند. 

كاسه ي كمانچه عموما به شكل كروي يا مخروطي ناقص ساخته مي شود. كمانچه هايي كه كاسه ي آنها به شكل مخروط ناقص است را معمولا به صورت پشت باز درست مي كنند.

اين مدل از كمانچه بيشتر در استان هاي مركزي ايران، خصوصا لرستان رايج هستند. اين نوع از كمانچه ها صدايي قوي و شفاف دارند و به دليل اينكه كاسه ي آنها سبك وزن است براي نواختن قطعاتي كه احتياج به چرخاندن سريع كمانچه دارند آسان تر هستند.

كاسه هاي كروي كمانچه ها  به دو شكل ساخته مي شوند، يك تكه و يا تركه اي كه از كنار هم گذاشتن تركه ها درون قالب و خم كردن آنها ساخته مي شود. نوع پشت باز كمانچه ها عموما از چوب توت يك تكه درست مي شود. 

كاسه هاي كروي يك تكه ممكن است از چوب هاي مختلفي ساخته شوند، اما معمولا از چوب گردو براي ساخت آنها استفاده مي شود. كاسه هاي كروي از كاسه هاي تركه اي سنگين تر هستند و به همين دليل چرخاندن ساز در آنها سخت تر است.

كاسه كمانچه در شهرها و استان هاي مختلف ايران ممكن است باهم متفاوت باشد، اما كاسه كمانچه به شكل سنتي قطري حدود بيست سانتي متر دارد. درحاليكه كاسه ي كمانچه ي تركمن ها بسيار كوچك تر است. در كشور هاي ديگر نيز سازهايي شبيه به كمانچه دارند كه اغلب با پوست نارگيل ساخته مي شوند و قطر كاسه ي آنها كوچكتر است.

بر روي دهانه ي كمانچه يك پوست مي كشند كه ممكن است پوست حيوانات مختلفي از جمله گاو، آهو يا ماهي باشد.

برعكس كاسه ك به شكل هاي مختلفي ساخته مي شود، دسته ي كمانچه معمولا به يك شكل ساخته مي شود و جنس آن از چوب درخت گردو است. فرم دسته به شكل مخروطي ناقص و قطر آن از پايين به بالا كمي زياد مي شود. طول دسته ي كمانچه هم حدود 31 سانتي متر است.

امروزه كمانچه داراي 4 سيم است، اما اين تعداد در گذشته سه سيم بوده است. سيم پس از عبور از روي شيطانك و دسته، از روي كاسه گذشته و به سيم گير متصل مي شوند.

 

 

 

 

براي نواختن كمانچه از آرشه استفاده مي شود، كه ابتدا به نام كمانه شناخته مي شده است. آرشه در واقع چوبي به طول 60 سانتي است كه به يك طرف خم شده و جنس آن از موي دم اسب است.

برعكس سازهاي زهي غربي، كه موي آرشه محكم روي چوب كشيده مي شود، موي آرشه ي كمانچه محكم روي چوب كشيده نمي شود، خود نوازنده در هنگام نواختن ساز فشار آرشه روي سيم را تنظيم مي كند.

 

 

 

 

صداي كمانچه به موارد مختلفي وابسته است از جمله: جنس چوب، شكل كاسه، اندازه هاي ساز، جنس پوست، ضخامت كاسه در نقاط مختلف، خرك، جنس سيم ها و....

نوازندگان مطرح كمانچه

از تعدادي از نوازندگان قديمي كمانچه آثاري ضبط شده و به جا مانده است مانند باقرخان رامشگر، حسين خان اسماعيل زاده، و صفدر خان. در قرن چهاردهم شمسي، ويولن كه يك ساز آرشه اي غربي محسوب ميشد،  براي اولين بار وارد ايران شد و به موسيقي ايراني راه يافت.

بعد از ظهور ويولن براي مدتي كمانچه در موسيقي ايراني كم فروغ گشت تا زمانيكه بار ديگر به همت روح الله خالقي، علي اصغر بهاري شروع به نواختن و پراكندن نواي كمانچه كرد و با تربيت شاگردان چيره دست توانست كمانچه را به عرصه موسيقي برگرداند و به اين ساز اصيل و فوق العاده رونقي دوباره ببخشد.

بنابراين از تاثيرگذارترين چهره هاي موسيقي بر روي ساز كمانچه مي توان از علي اصغر بهاري نام برد، به حدي كه تمام نوازندگان كمانچه ي امروزي به نوعي پيرو و شاگرد مكتب او هستند. 

از برچسته ترين چهره هاي كمانچه نوازي در ايران ميتوان به استاداني چون محمدرضا لطفي و كيهان كلهر اشاره كرد. در كنار اين چهره هاي بنام، استيد چيره دست ديگي نيز به رونق و حفط ساز كمانچه كمك كرده اند كه ميتوان به نام هاي ايشان اشاره كرد: داوود گنجه‌اي، محمد مقدسي، علي اكبر شكارچي، مهدي آذرسينا، درويش‌رضا منظمي، هادي منتظري، سعيد فرجپوري، اردشير كامكار

تك نوازي كمانچه استاد كيهان كلهر

 

 

 

 منبع: سايت گوشنوازان / پكيج آموزش كمانچه از صفر تا صد بصورت مجازي و تصويري

يكي از سازهاي زهي - ضربه اي يا مضرابي موسيقي ايراني ساز سنتور است كه از نظر هندسي كاملا منظم و به شكل ذوزنقه ميباشد. اين ساز از يك جعبه ي تشديد صداي چوبي به شكل ذوزنقه ساخته شده، بلندترين ضلع ذورنقه نزديك نوازنده قرار ميگيرد، و دو ضلع هم اندازه آن را به ضلع روبرو متصل مي نمايند. جنس چوب استفاده شده در سنتورمعمولا چوب گردو يا سرو است. عموما بزرگترين ضلع، حدود 90 سانتي متر و كوتاه ترين ضلع حدود 35 سانتي متر هستند. دو ضلع مورب نيز طولي مساوي 38 سانت متر دارند. ارتفاع ساز سنتور چيزي بين 8 تا 10 سانتي متر است.

روي صفحه ي سنتور، دو سوراخ به شكل گل كنده شد اند كه بغير از افزودن زيبايي بصري به ساز، باعث تلطيف صدا و شفاف و نرم شدن آن ميشوند. ساز سنتور بيشتر از چهار اكتاو محدوده ي صدادهي دارد كه باعث ميشود يكي از منعطف ترين سازهاي ايراني باشد. صداي شفاف و شيشه اي و قابليت تك نوازي و هم نوازي سنتور را به سازي محبوب و دوست داشتني تبديل كرده است.

سنتور تعداد ۷۲ سيم دارد كه اين سيم‌ها به دسته‌هاي چهارتايي تقسيم مي‌شوند. سپس اين دسته‌ها از روي يك خرك عبور كرده و هر چهار سيم، هم‌كوك مي‌باشند؛ اما هر كدام به صورت كاملاً جداگانه، به گوشه‌هاي معيني كه در سطح جانبي راست سنتور كار گذاشته شده‌است، متصل مي‌گردند.

نوازندگي سنتور با دو چوب نازك با نام مضراب، انجام مي‌شود. مضراب‌ها در گذشته بدون نمد بودند، ولي امروزه به مضراب‌ها نمد مي‌چسبانند؛ زيرا باعث نرمتر و كم زنگ‌تر شدن آواي سنتور مي‌گردد. نوازندگي اين ساز علاوه بر چابكي دست‌ها، به تمركز ذهن نيز نياز دارد كه تنها با آزمون فراوان كسب خواهد شد.

تاريخچه سنتور

سنتور كه سنطور هم گفته ميشود در قرن چهارم توسط موسيقيدان برچسته و فيلسوف خوش آوازه ابونصر فارابي ساخته شده است. در حكاكي هاي دوره هاي تاريخي آشوري و بابلي، شواهدي مبني بر وجود سازي شبيه به سنتور وجود دارد. در اين تصاوير افرادي نشان داده شده اند كه سازي شبيه به سنتور را با طناب به گردن خود آويخته اند و با آن موسيقي مينوازند.

تصوير حكاكي قديمي بر روي سنگ مربوط به آثار تاريخي بابل كه در آن افراد مشغول نواختن سازي شبيه به سنتور با دو مضراب هستند.

تصوير بازسازي شده

نام سنتور در كتاب هاي قديمي و اشعار شاعران گذشته بارها آمده است. به روشني مشخص نيست كه اين ساز اولين بار در كدام كشور نواخته شده است، اما چيزي كه مشخص است اين حقيقت است كه اين ساز پيش از ظهور اسلام بين ايرانيان شناخته شده بوده است و آن را با نام "كونار" ميشناختند. بعد از ظهور اسلام عبدالقادر مراغه اي سازي را معرفي كرد كه شبيه سنتور بود و نام آن را "ساز" يا "طوفان" ناميد. فرق "ساز" با سنتور امروزي اين بود كه براي هر صدا فقط يك سيم بسته ميشد و براي كوك كردن هم خرك ها جابجا ميشدند.

تصوير زن سنتور نواز در هشت بهشت اصفهان در سال 1669

باتوجه به شواهد به دست آمده و قدمت آثاري كه وجود سنتور در ايران را تاييد ميكنند، گفته ميشود كه به احتمال زياد سنتور از ايران با نام هاي مختلف وارد ساير كشورها شده است. مدل هاي مختلفي از سنتور با تفاوت هاي كم و زياد در كشورهايي مانند هند، چين، تركيه، مصر، عراق و جمهوري چك وجود دارند. ساز سنتور در كشور چين با نام "بان-كين"، در كشور هند با نام "سنتور"، در انگلستان با نام "باترفلاي"، در كامبوج با نام "في"، در اروپاي شرقي با نام "دالسي-مر"، در آلمان و اتريش با نام "مك پر"، و در آمريكا نيز با نام "زيتر" شناخته ميشود. تمام اين سازها با تشابهات زياد و تفاوت هاي اندك شبيه به ساز سنتور ميباشند. البته ساز سنتور در كشورهاي ارمنستان و گرجستان نيز شناخته شده است. 

براساس دست نوشته هاي قديمي موجود، به دليل آمد و شد هاي بسيار بين چين و خاورميانه در زمان امپراتوري سلسله ي مين، ساز سنتور از راه دريا از فارس به چين رسيد و در آغاز در استان كانتون و پس از آن كم كم در تمام سرزمين چين گسترش يافت. در حال حاضر سنتور پيني كه به نام يان-كين شناخته ميشود، ساز ملي چين محسوب ميشود.

رئوف يكتا بيگ كه از بزرگان موسيقي تركيه است در روايت ديگري در دايره المعارف لاوينياك (1922) اينگونه مينويسد: سنتور در واقع يكي از سازهاي قديمي يهود است. در دايره المعارف موسيقي لاروس گفته شده است كه قوم يهود بسيار ساز سنتور را دوست داشته اند و ساز سنتور به احتمال زياد پس از ساز قانون بوجود آمده است. اين ساز پيش از قرون وسطي وارد اروپا شده و مورد توجه مردم قرار گرفته است. به اين دليل كه در آغاز پيدايش مسيح هنر و موسيقي در خدمت مذهب درآمده بود، اروپائيان از ساز سنتور نيز در همين راه استفاده كرده و از تكامل  اين ساز در طول تاريخ ساز پيانو بوجود آمد.

سنتور نوازان بنام و مطرح ايراني

سنتور يكي از سازهايي است كه بخاطر صداي زيبا و خاص اش، از گذشته تا به امروز همواره بين مردم محبوب بوده است، و مشتاقان زيادي را به سمت خود جلب كرده است. هرچند نواختن ساز سنتور بنظر ساده مي آيد و حتي افراد مبتدي هم ميتوانند صدايي گوش نواز از آن بوجود بياورند، اما نوازندگي حرفه اي سنتور، به آموزش، تمرين و پشتكار زيادي احتياج دارد. نوازندگان سنتور زيادي در طول تاريخ اين ساز را به شكل حرفه اي و با مهارت تمام نواخته اند كه باعث شده است نام آنان در تاريخ نوازندگي اين ساز جاودانه شود. از جمله اين سنتور نوازان چيره دست ميتوان به نام هايي اشاره كرد همچون: محمدصادق خان (سرورالملك)، علي اكبر خان شاهي، حبيب سماع حضور، حبيب سماعي، حسين صبا، ابوالحسن صبا، رضا ورزنده، منصور صارمي، فرامرز پايور، رضا شفيعيان، مجيد كياني، اسماعيل تهراني، پرويز مشكاتيان، پشنگ كامكار، اردوان كامكار، سوسن دهلوي، حسين ملك و...

آشنايي با سنتور

براي شناخت يك سنتور خوب، بايد ابتدا نكاتي را درباره خريد يك سنتور خوب بدانيد. در ادامه مقاله، تماميِ نكاتي را كه بايد درباره شناخت يك سنتور درجه يك تا درجه سه بدانيد، به شما آموزش خواهيم داد.
خريد سنتور يكي از مهم ترين مراحلي است كه تمام هنرآموزان در مقطع مشخصي از زندگي هنري خود، با آن مواجه شده و مطمئناً دانستن نكات و اصول مهمي كه در ادامه ذكر خواهيم كرد، مي تواند به شما در انتخاب يك سنتور مناسب و البته خوش صدا كمك كند.
پيش از انتخاب سنتور، بايد ابتدا سبك مورد علاقه خود را بشناسيد، با استاد موسيقي مشورت كرده و سپس اقدام به خريد ساز كنيد. در ادامه ي مقاله، ابتدا انواع سازهاي سنتور و ساختار آن‍ها را به تفصيل توضيح داديم و سپس نكات مهمي را براي شما برشمارديم، پس در ادامه همراه ما باشيد.

 انواع سنتور

ساز سنتور انواع مختلفي دارد كه محبوب ترين و رايج ترين آن در ايران، سنتور سُل كوك و لاكوك است كه استادان سنتور هم معمولا به شاگردان خود استفاده از همين سنتور را پيشنهاد ميكنند. به غير از اين دو نوع شناخته شده، مدل هاي ديگري از سنتور با ابعاد كلاف و تعداد خرك هاي متفاوت نيز ساخته و نواخته ميشوند.

سنتور هاي 10 خرك، 11 خرك و 12 خرك انواع ديگري از سنتور هستند كه هر نوازنده اي براساس سليقه يا تجربيات شخصي خود ممكن است از آنها استفاده كند، با استفاده از اين نوع سنتور به دليل وجود خرك هاي اضافي و قابليت جابجا كردن آنها، امكان اجراي چند دستگاه تنها با يك مرحله كوك سنتور ميسر ميشود. منظور از سنتور 12 خرك، سنتوري است كه در هركدام از رديف هاي سفيد و زرد، 12 خرك و در مجموع 24 خرك دارد. كوك كردن اين سنتورها با سنتورهاي 9 خرك تفاوت دارد و روش مخصوص به خودش را دارد.

سنتور لا كوك به نسبت سنتر سل كوك صداي زيرتري دارد و يك پرده بالاتر از سنتور سل كوك، كوك ميشود. هردو سنتور سل كوك و لا كودك از نوع سنتور 9 خرك ميباشند. سنتور لاكوك بيشتر در تك نوازي و بداهه نوازي ها مورد استفاده قرار ميگيرد و اخيرا بسيار رايج شده است.

اجزاي ساز سنتور

بد نيست تا با هم، نگاهي به اين ساز چوبي و فلزي خوش آهنگ بياندازيم. يك سنتور به طور كلي از ۹ قسمت تشكيل شده‌است كه در اين بخش، به معرفي تك تك اين اجزا مي‌پردازيم.

بدنه سنتور

بدنه سنتور از يك جعبه بزرگ چوبي تشكيل شده كه آن را رزونانس مي‌نامند. اين قسمت كه بزرگ‍ترين بخش هر سنتور را تشكيل مي‌دهد معمولا از چوب گردو ساخته مي‌شود و خود متشكل از بخش‌هاي كوچك‍تري است. خرك‌هاي سنتور، روي صفحه‌ي بالايي اين جعبه چوبي قرار مي‌گيرد. جالب است بدانيد خرك‌ها مي‌توانند فشاري نزديك به ۲۰۰ كيلوگرم يا بيشتر را از سوي سيم‌ها تحمل كنند.

كلاف سنتور

كلاف سنتور ۴ ضلع دارد و به شكل ذوزنقه است. اين كلاف ذوزنقه، محيط سنتور را شكل مي‌دهد. گوشي‌هاي سنتور، بر روي ظلع سمت راست كلاف قرار دارند. ظلع سمت چپ كلاف، محل نصب سيم گيرها است. به ظلع جلويي سنتور كه از ساير اضلاع ذوزنقه كوچكتر است، پيشاني ساز مي‌گويند.

پل سنتور

پل‌هاي سنتور، مانند ستون‌هاي استوانه‌اي يك ساختمان وظيفه‌ي تحمل بار صفحه رويي سنتور را بر عهده دارند. محل قرارگيري اين پل‌ها كه دورن جعبه سنتور قرار دارند، در كيفيت و نوع صداي ساز بسيار موثر است.

سيم سنتور

سيم را شايد بتوان يكي از مهم‌ترين اجزا در بسياري از سازها دانست. اين جسم فلزي خوش صدا، در ساز سنتور نيز، نقش مهمي ايفا مي‌كند. به طور كلي دو نوع سيم در سنتور وجود دارد كه از لحاظ جنس و رنگ باهم تفاوت دارند. رنگ سيم‌هاي سنتور، زرد و سفيد است و به ترتيب وظيفه‌ي توليد صداي بم و زير را بر عهده دارند.

خرك

خر‌ك‌هاي سنتور، مهره‌هاي چوبي هستند كه زير سيم‌ها قرار مي‌گيرند. مفتول كوچكي براي عدم تماس مهره‌هاي چوبي با سيم‌هاي سنتور در بالاي خرك‌ها قرار گرفته‌است. تعداد خرك‌ها در سنتور با توجه به نوع و كاربرد ساز، متفاوت است.
گوشي سنتور
گوشي‌هاي سنتور، وظيفه‌ي كوك كردن سيم‌ها را برعهد دارند. شما مي‌توانيد اين كار را مانند بسياري از سازها با چرخاندن گوشي و تغيير در سفتي سيم‌ها انجام دهيد. البته بايد بدانيد اين وسيله‌ي فولادي با استفاده از آچار كوك حركت كرده و ساز را كوك مي‌كند.

سيم گير

سيم گيرها، همانطور كه از نامشان پيداست، مفتول‌هاي فلزي كوچكي هستند كه وظيفه‌ي نگه داشتن سيم‌ها را بر عهده دارند.

شيطانك

شيطانك‌ها در سمت چپ و راست صفحه رويي سنتور قرار دارند و از چوب ساخته شده‌اند. درون اين قطعات چوبي و باريك، مفتول‌هاي فلزي قرار گرفته تا از تماس مستقيم سيم‌ها با چوب جلوگيري شود.

آچار كوك

از اين وسيله براي چرخاندن گوشي‌هاي سنتور و كوك كردن سيم‌ها استفاده مي‌شود. آچار كوك‌ها معمولا T شكل هستند. البته براي كوك كردن ساز، در سطوح  مي‌توان از آچار كوك روان استفاده كرد. اين آچار ابعاد كوچك‍تري دارد و همانطور كه از نامش پيداست، سيم‌ها را به سهولت كوك مي‌كند.

مضراب

در سنتور مانند بسياري از سازهاي زهي، از وسيله‌اي براي ضربه‌زدن به سيم‌ها استفاده مي‌شود. مضراب را مي‌توان وسيله‌اي مانند آرشه در ويولون دانست. نوازنده با در دست داشتن اين قطعه چوبي و ضربه زدن به سيم‌ها، صدا توليد مي‌كند. معمولا در قسمت بالاي مضراب، قطعه نمدي كوچكي چسبانده مي‌شود تا صداي ملايم‌تري توليد كند. اگر قصدتان آموزش و فراگيري سنتور است يا در ابتداي راه هستيد، اولين گام شما يادگيري نحوه درست گرفتن مضراب است.

مراحل آموزش سنتور

از مهمترين قسمت‌هاي آموزش سازهاي موسيقي، آشنايي با ساختار ساز انتخابي است. هنرجو در ابتدا بايد درباره ساختار فيزيكي ساز و چيدمان سيم‌ها بر روي بدنه، به طور كامل اطلاعات كافي كسب نمايد و اين امر بسيار مهم و ضروري است.

هم چنين نحوه صحيح نشستن هنگام نوازندگي، تأثير مستقيمي در كيفيت نواختن نوازنده دارد. نحوه نشستن در هر ساز، به ساختار آن بستگي دارد. ساز سنتور برخلاف بسياري از سازها، با فاصله مشخصي از بدن نوازنده قرار مي‌گيرد. در اين حالت آگاهي از استانداردهاي نشستن صحيح مانند فاصله ساز از نوازنده و زاويه صحيح دست‌ها نسبت به ساز، براي هنرجوياني كه در ابتداري كارِ آموزش سنتور هستند، بسيار ضروري است.

مراحل ابتدايي براي يادگيري ساز سنتور

  • به صداي سنتور گوش كنيد. آلبومي كامل از سنتور نوازي خريداري نموده و به آن با دقت بسيار، گوش فرا دهيد.
  • اگر به يادگيري سنتور علاقه منديد، بايد سنتور و مضراب و آچار كوك را خريداري نماييد.
  • حتماً در تماميِ كارها، از خريداري ساز خود گرفته تا يكايك مراحل آموزش، با استاد خود مشورت نماييد. همچنين مي‌توانيد كتاب "دستور سنتور استاد پايور" را خريداري كرده و مطالب مقدماتي آنرا مطالعه كنيد.
  • درس اول اين كتاب را مطالعه و شروع كرده و تا يك هفته، روي همين درس تمرين كنيد.
  • درس دوم را، از هفته دوم شروع وكرده و تمرين نماييد.
  • درس ۱ از دروس ابتدايي سنتور را بخوانيد. اين درس، به شناخت بهتر نت‌هاي سنتور شما، كمك شاياني خواهد كرد. همچنين خلاصه‌اي از رئوس مطالب كتاب‌هاي مختلف مي‌باشد كه در اين درس گرد آوري و تأليف شده است.

مضراب‌ها در سنتور

مضراب سنتور از جنس چوب مي‌باشد. با دقت در مضراب سنتور، متوجه ناحيه حلقه‌اي روي آن خواهيد شد. اين قسمت محل قرارگيري انگشتان است و به بهتر نگه داشتن مضراب در دست كمك مي‌كند. معمولاً از نمد در قسمت جلوييِ مضراب استفاده مي‌شود، زيرا نمد موجب نرم شدن و شفافيت صدا خواهد شد.

بعد از آشنايي مقدماتي با نحوه صحيح نشستن و ساختار كلي مضراب‌ها، بايد نحوه درست به دست گرفتن مضراب‌ها و روش صحيح مضراب زني را به هنرجويان عزيز و علاقمند، آموزش داد، زيرا اين موارد، شالوده‌هاي اصلي نوازندگي هستند.

آموزش نت خواني و نواختن نت‌ها

يادگيري نت خواني در موسيقي، همانند يادگرفتن حروف الفبا در زبان فارسي است. آموزش صحيح و استاندارد نت خواني و ريتم، از اهميت بسيار بالايي برخوردار بوده و هنرجو را براي رسيدن به هدف نهايي (نواختن ساز) آماده مي‌كند.

اين مرحله، از مهمترين مراحل آموزش در هر نوع سازي است. در اين مرحله است كه هنرجو با دنياي موسيقي آشنا مي‌شود و درك درست و صحيحي از ساختار ريتم و فواصل نت‌ها در موسيقي پيدا مي‌كند. اين مرحله‌ي مهم و حياتي، به صبر و اشتياق بالاي هنر جو نياز دارد.

يادگيري سنتور و اجراي قطعات موسيقي

شيرين‌ترين بخش آموزش سنتور، اجراي قطعات موسيقي توسط ساز است. پس از آموختن ساختارهاي مورد نياز، اكنون هنرجو براي اجراي قطعات موسيقي ساده، آماده است. در آموزش سازهاي ايراني، اولويت شروع، در نواختن قطعات با دستگاه‌ها و تم‌هاي ايراني است. ولي اين بستگي به استاد دارد تا با توجه به روحيات و تشخيص سطح هنرجو، قطعات موسيقي را براي وي انتخاب كند.

انتخاب صحيح و مناسب قطعات براي هنرجويان، تأثير زيادي در ايجاد انگيزه و اشتياق آنها در نوازندگي خواهد داشت و اين يكي از تخصصي‌ترين قسمت‌هاي آموزش سنتور به روش اصولي است. استادان بزرگ و زبردست با داشتن سال‌ها تجربه و روبرو شدن با شاگردان و همراه با روحيات مختلف، بيشترين تأثير را در تشويق هنرجويان به يادگيري سنتور و در نهايت لذت بردن از ساز خواهند داشت.

آموزش سنتور مقدماتي

اگر شما در حال مطالعه اين مطلب هستيد احتمالا دنبال آموزش مقدماتي سنتور هستيد. در اين ايام كرونا، مشكل حضور در كلاس اول معضل يادگيري اين ساز است. به همين دليل پيشنهاد مي كنيم دوره هاي آنلاين خنياگر را از طريق اين وب سايت دنبال نمائيد.

خنياگر با پشتوانه تجربه استاد سعيد ثابت، تيم كارگرداني، فيلم برداري و تدوين توانسته ويدئوهاي بي نظير اين حوزه را براي شما عزيزان تدوين و توليد كند.

براي كسب اطلاعات بيشتر پيشنهاد مي كنيم به صفحه آموزش سنتور خنياگر مراجعه نمائيد.

منبع: سايت گوشنوازان / دانلود پكيج آموزش سنتور از مبتدي تا حرفه اي بصورت مجازي و تصويري

ساز تنبك يا تمبك، دمبك، دندونك يا ضرب از قديمي ترين سازهاي كوبه اي ايراني است. از ديدگاه ساز شناسي، تمبك كه سازي پوستي است، در دسته بندي طبل هاي جام شكل قرار مي گيرد. سازهايي مثل داربوكا كه متعلق به كشورهاي عربي و تركيه است و ساز زيربغلي افغانستان، از ديگر سازهاي اين دسته بندي هستند. 

اخيرا تنبك توانسته پيشرفت قابل قبولي در موسيقي ايراني داشته باشد، تا حدي كه به عنوان ساز تكنواز و مستقل نيز مورد استفاده و مقبوليت قرار مي گيرد.

تاريخچه ساز تنبك

درباره ي نام ساز تنبك هنوز نظري واحد وجود ندارد، بهمن رجبي در كتاب "تنبك و نگرشي به ريتم از زواياي مختلف" بيان مي كند كه نام اصلي اين ساز از ابتدا تنبك بوده است و در گفتار، حرف "ن" ساكن، به "م" تبديل شده است، مانند كلمه ي شنبه كه در گفتار روزمره "شمبه" تلفظ مي شود. و عده اي ديگر بر اين باورند كه كلمه ي تنبك معناي درست و منطقي اي ندارد و اشتباها بين مردم جا افتاده است.

از طرفي ديگر تنبك نوازي تكنيك هايي به اسم "تم"، "بك"، "پلنگ" و "ريز" دارد كه نام تمبك را معنادار و منطقي مي سازد. كلمه ي tambourine در زبان هاي اروپايي براي ساز تمبك به كار رفته مي شود كه ريشه ي آن به كلمه ي تنبور پهلوي بازمي گردد.

تاريخ تنبك كه در زبان پهلوي به نام دمبلك شناخته مي شده به قبل از اسلام نيز مي رسد. دكتر معين معتقد است كه نام دمبك نيز تغيير يافته ي همين نام است.

از بين سازهاي كوبه اي، تنها تمبك است با ده انگشت نواخته مي شود. سازهاي كوبه اي قديمي ترين سازهاي موجود در تمدن بشري هستند، اين سازها در ابتدا ابزاري براي ترساندن و دور كردن حيوانات وحشي، و يا وسيله اي براي برقراري ارتباط و پيام رساني به يكديگر بوده اند.

اجزاي سازنده ي تنبك

تنبك از جنس چوب درخت هاي توت، كاج، گردو، زبان گنجشك و...، و به صورت يك تكه ساخته ميشود. پوستي هم كه بر دهانه ي تمبك كشيده مي شود، مي تواند پوست انواع حيوانات از جمله گوسفند، گوساله، بز يا شتر باشد. البته در قديم بدنه ي تنبك را علاوه بر چوب از جنس سفال و يا فلز نيز مي ساختند، اما امروزه از چوب براي ساختن آن استفاده مي شود.

وقتي كه سازنده نوع چوب مورد نظر خود را انتخاب كرد، در ابتدا بايد پوست آن را كنده و آن را به فرم مورد نظر براي تنبك در بياورد. زماني كه شكل دهي انجام شد، چوب را براي مدت چهار ماه در محلي مخصوص قرار داده و به آن دست نمي زند. پس از گذشتن چهار ماه، ساز را براي زماني حدود يكسال در هواي آزاد قرار مي دهند، پس از گذشت اين مدت، سرانجام تنبك براي كشيدن پوست بر روي آن آماده است.

بعضي از سازندگان تنبك نيز، براي زيبايي بيشتر، بر روي بدنه ي تنبك خراطي يا خاتم كاري انجام مي دهند، كه طبيعتا باعث افزايش قيمت ساز نيز مي شود. از مشهورترين سازندگان تنبك ميتوان به محبي، همتي، خراشادي و … اشاره كرد.

اين ساز از دو بخش كلي به شكل استوانه تشكيل شده است، قسمت اول كه در هنگام نواختن بالا قرار مي گيرد، روي سطح آن پوست كشيده شده و قطر آن بين 25 تا 30 سانتي متر است. طول اين قسمت نيز 45 سانت است و از پايين به بخش دوم متصل مي شود. بخش دوم يك استوانه با قطر كمتر است كه در پايين كمي گشادتر ميشود، تو خالي است و روي آن پوست كشيده نمي شود.

تمبك از بخش هاي مختلفي تشكيل شده است از جمله:

  • دهانه كوچك (كاليبر)
  • دهانه بزرگ
  • نفير (گلويي)
  • بدنه
  • پوست

نحوه ي نواختن تنبك

براي نواختن تنبك، نوازنده مي نشيند و ساز را به صورت افقي روي ران خود قرار ميدهد، به شكلي كه دست هايش كنار دهانه ي بزرگ قرار بگيرد. سپس دست چپش را بالا و دست راستش را سمت راست تنبك قرار مي دهد، نوازنده براي نواختن تنبك از انگشتان، نرمه و كف دست خود استفاده مي كند و بر بخش هاي مختلفي از ساز مثل مركز، ميان و كنار ضربه مي زند.

بنابراين وسيله ي نواختن تنبك، انگشتان نوازنده است و به همين دليل نوازنده ميتواند ريزه كاري هاي بسيار و شيرين كاري هاي طريفي در نوازندگي خود ايجاد كند كه باعث مي شود تكنوازي تنبك بسيار جالب و مورد توجه قرار بگيرد.

نتهاي استفاده شده براي نواختن تنبك، مانند ساير سازها، نت هاي معمول دو، رِ، مي، فا، سل، لا، و سي نيستند، بلكه نت هايي قراردادي براي خود تمبك هستند و اشكالي مخصوص به خود دارند.

اين ساز در سايزهاي مختلف، براي سنين مختلف وجود دارد، زيرا براي نگه داشتن و نواختن ساز تنبك بايد ابعاد آن، با جثه ي نوازنده متناسب باشد.

جالب است بدانيد كه نقش تنبك در موسيقي سنتي ايراني، تنها همراهي با ساز و آواز، و يا نگهداشتن ضرب موسيقي نيست، به همين دليل گروه تنبك نوازان كه با ابتكار حسين تهراني و بقيه ي همكارانش تشكيل شده در طول 25 سال گذشته اجراهاي متفاوتي با تنبك داشته اند و قطعات مختلفي را اجرا كرده اند.

مشهورترين تنبك نوازان ايران

از نوازندگان قديمي تنبك حاجي رضا خان ضرب گير، رضاقلي خان نوروزي، ابوالحسن صبا، عيسي آقاباشي، مسعودخان، مهدي قياسي، شعبان خان، عبدالله دوامي و رضا روانبخش بنام ترين چهره هاي تنبك نوازي هستند.

همچنين در سال هاي اخير و در دوران معاصر نيز تنبك نوازان چيره دست و بنامي پا به عرصه ي موسيقي گذاشته اند كه برخي از آنان را در زير معرفي ميكنيم:

  • حسين تهراني
  • جهانگير ملك
  • امير ناصر افتتاح
  • بهمن رجبي
  • ناصر فرهنگ فر
  • محمد اسماعيلي
  • مرتضي اعيان
  • داريوش رفيعي
  • امير بيداريان نژاد
  • ملوك ضرابي
  • جمشيد محبي
  • داريوش زرگري
  • نويد افقه
  • همايون شجريان
  • پژمان حدادي
  • محسن كثيرالسفر

معرفي تكنيك‌هاي نواختن تنبك

اساس يادگيري تنبك نوازي تنكيك هاي تنبك است، يادگيري اين تكنيك‌ها براي نوآموزان در يك تا دو ماه اول مشكل است، به همين دليل ما در اين بخش از توضيحات تلاش كرديم كه تكنيك‌هاي تنبك نوازي را به زباني ساده به شما آموزش دهيم.
تنبك كه به آن تمبك، دمبك، دندانك و ضرب هم مي‌گويند، يكي از سازهاي كوبه‌اي است كه در گروه طبل‌هاي جام شكل قرار مي‌گيرد.، دربوكا نوعي ساز عربي است كه تنبك به لحاظ شكل به آن شبيه است اما از نظر صدا با آن تفاوت‌هاي بسيار دارد، امروزه بوكا در غرب بسيار پرطرفدار شده و آن را دوست دارند، اما تنبك كه سازي مشابه آن است به دليل تبليغات كم ما، در غرب بسيار كمرنگ و كمتر شناخته شده است و ما در مقايسه با ساز دربوكا براي اين ساز ملي تنها چيزي كه به ارمغان آورديم كم كاري است.
به دليل كوشش اشخاصي همچون حسين تهراني ساز تنبك در عصر ما پيشرفت بسزايي داشته و به ضرس قاطع مي‌توان گفت كه تنبك از لحاظ تكنيك نوازندگي عضوي از گروه كامل‌ترين سازهاي كوبه‌اي ممبرانوفون قرار دارد.
تنوع تكنيك نوازندگي بدون نگاهي قاعده مند و اصولي كه شامل صفت‌هاي مشترك و غير مشترك اين تكنيك است قابل بررسي نيست، نتيجه‌اي كه از اين ديدگاه قاعده مند و اصولي حاصل شد در حقيقت هنر مرتب نمودن تكنيك‌ها است، هر تكنيك در جاي مخصوص خودش قرار گرفت و رابطه ساختاري-تكاملي تكنيك‌ها با هم معلوم شد و تكنيك‌هاي جديدي نيز كشف شد، در اين مقاله سعي كرديم نگاهي كوتاه به مفاهيم اوليه تفكر سيستماتيك و اصول طبقه بندي داشته باشيم تا بتوانيم از اين آگاهي براي رده بندي تكنيك‌هاي تنبك نوازي بهره مند شويم.

تعاريف اوليه در طبقه بندي

در اين قسمت به بيان اصول اوليه و تعاريفي كه به آن‌ها در بحث طبقه بندي نياز پيدا مي‌كنيم پرداختيم، اين اصول در طبقه بندي زيستي نيز كاربرد بسياري دارند و ما آن‌ها را با تكنيك‌هاي تنبك تلفيق كرديم و نوعي طبقه بندي را ساختيم.
تاكسونومي (taxonomy): واژه Taxonomy مركب از دو كلمه taxis به معناي ترتيب و nomos به معناي قانون تشكيل شده است. تاكسونومي عبارت از تئوري و اجراي طبقه بندي موجودات زنده و اشيا مي‌باشد. با استفاده از اين روش، محل خاص هر گونه يا هر گروه بالاتر از صنف گونه را مي‌توان مشخص نمود.
صنف: شيئي كه مي‌خواهيم رده بندي كنيم در چارچوبي انتزاعي قرار مي‌گيرد به نام صنف كه هر صنف يا طبقه، صفاتي كه با طبقه‌هاي بالا و پايين خود اشتراك دارند را داراست، در اين حالت نوعي رابطه پديد مي‌آيد كه اختصاصاً به آن رابطه والد-فرزند مي گويند.
از ديد رياضي ساختار طبقه بندي شده نوعي نمودار است كه اصطلاحاً آن را نمودار شاخه برگ مي‌نامند و از ريشه (Root يا Node) نقطه‌اي است كه داراي صفت مشترك در تمام شاخه‌ها و طبقه‌هاست.

  • تاكسون: به محتواي هر صنف كه از نقطه نظر سيستماتيك، داراي ارزش طبقه بندي باشند، گفته مي‌شود.
  • صفت شاخص يا تاكسونوميك: براي جدا كردن يك گونه از گونه‌اي ديگر، از صفات و ويژگي‌هايي استفاده مي‌شود كه صفت تاكسونوميك ناميده مي‌شود، در واقع صفت يا صفاتي هستند كه براساس آن‌ها دو گروه جانوري كه به هم نزديك بوده و باهم شباهت دارند از يكديگر متمايز مي‌گردند، به طور كلي دو نوع صفت وجود دارد، صفات قابل اعتماد مثل تعداد مهره‌هاي بدن و صفات غير قابل اعتماد مانند رنگ.
  • توصيف: بررسي صفت‌ها و مشخصات يك تاكسون را توصيف مي گويند.
  • نام گذاري: دليل نامگذاري، معرفي تاكسون ها و صنف آن‌ها است كه مهمترين ويژگي در انتخاب نام تاكسون ها صفات مشتركشان مي‌باشد معمولاً با توجه به صفات شاخص صنوف مختلف نام گذاري انجام مي‌شود. درنام گذاري حداقل از دو كلمه و يا بيشتر استفاده مي‌گردد. نقش كلمات بعدي در نام گذاري مشخص ساختن صفات و ويژگي‌هاي اولين صنف نام گذاري مي‌باشد كه در نهايت وضوح و يك ادبيات مشترك و به وجود آمدن يك دستي براي ناميدن تاكسون ها را باعث مي‌شود. در نام گذاري، نام افراد، مكان‌ها و نام‌هاي ديگري نيز كاربرد دارند.

اصول تاكسونومي در بررسي تكنيك‌هاي تنبك چه كاربردي دارند؟

اولين كاربرد تاكسونومي در اصول تمبك شناسي جدا سازي صفات مشترك و غير مشترك تكنيك‌هاي نوازنگي است. در ادامه كه هر تكنيك در طبقه خود جاي مي‌گيرد رابطه ساختاري- تكاملي تكنيك‌ها نيز با يكديگر مشخص مي‌شود. در نهايت نيز كشف تكنيك‌هاي جديد با توجه يه اين طبقه بندي و رابطه ساختاري - تكاملي انجام مي‌شود. اولين قدم در ساز تمبك دستيابي به تعريفي اصولي و دقيق از تمبك در نوازندگي تمبك است. تكنيك در عوام به معني توالي فعاليت‌ها جهت انجام يك كار به صورت دقيق مي‌باشد اما در اينجا تكنيك به معناي شيوه‌هاي انگشت گذاري ساز است كه در تمبك نيز مانند ساير سازها اين شيوه از مهمترين و كاربردي‌ترين اصول اوليه يادگيري مي‌باشند.
عبارت زير مي‌تواند مفهوم تكنيك در تنبك نوازي را به طور شفاف‌تري بيان كند:
استفاده بخش‌هايي از يك دست يا هردو دست، به طور مثال استفاده از بخش‌هاي مختلف يك يا چند انگشت يا كف دست و غيره... به حالتي متصل شده به هم يا از هم منفصل، يا حتي استفاده كردن از ابزارهايي كه با دست متفاوت هستند، اما نيروي خود را از بخش‌هاي خاصي از دست همچون مچ دريافت كرده و توليد صدا نمايد، اين توليد صدا از طريق مالش، ضربه زدن و يا هر روش ديگري بر روي پوست، چوب يا اشياء مولد صوت كه به بدنه ساز متصل شده ايجاد مي‌شود؛ بنابراين در بحث بررسي يك تكنيك بايد 4 نوع مشخصه را مد نظر قرار داد:

  • نحوه توليد صدا
  • شكل تكنيك
  • حركت در تكنين
  • مشخصات صوتي

هركدام از اين 4 مورد به خودي خود مي‌توانند طبقه‌هاي متفاوت كه براي تاكسونومي تكنيك‌هاي تنبك نيازمند هستند را تعريف كنند.

طبقه بندي تكنيك‌هاي تنبك نوازي

طبقه بندي و تكنيك‌هاي تنبك نوازي را تاكسونومي تكنيك‌هاي تنبك مي‌نامند، برپايه توصيف صفات مشتركي كه بين تاكسون ها يا تكنيك‌ها وجود دارد شكل گرفته‌اند و هركدام را در طبقه يا صنف‌هاي مربوط به خود قرار خواهد داد و نتيجه‌اي كه از اين تاكسونومي حاصل مي‌شود رده بندي شدن تكنيك‌هاست.
تاكسون: تكنيك‌هايي كه براي بررسي كردن لحاظ مي‌شوند در واقع همان تاكسون يا واحد طبقه بندي هستند.
صنف: همان طور كه پيش‌تر ذكر كرديم صنف چارچوبي انتزاعي است كه در باب طبقه بندي تكنيك‌هاي تنبك نوازي، تاكسون مورد بررسي در آن قرار مي‌گيرد. هر طبقه يا صنف تكنيك با طبقات بالا و پايين خود داراي صفاتي مشترك است.

صنف‌هاي تاكسونوميك برجسته در تكنيك‌هاي تنبك نوازي

صفت برجسته يا تاكسونوميك تكنيك‌هاي تنبك، به ويژگي يا صفتي گفته مي‌شود كه براي جدا كردن و مشخص نمودن يك تكنيك از تكنيك ديگر بكار مي‌رود و عبارت است از صفت يا صفاتي كه با توجه به آن‌ها دو گروه كه از نظر تكنيكي به هم شباهت يا باهم تفاوت دارند از هم متمايز مي‌شوند، در اين راستا به طور كلي دو نوع صفت وجود دارد؛ اولي صفات قابل اعتماد هستند مثل تعداد انگشتاني كه بكار مي‌بريم يا نحوه ارتباط انگشتان با يكديگر و ...، به طور كلي هر 4 نوع صفتي كه در بالا به آن‌ها اشاره كرديم از نوع صفات قابل اعتماد هستند، صفاتي مثل شدت و ضعف ضربه‌ها از نوع صفات غير قابل اعتماد هستند.

نحوه توليد صدا به چه صورت است؟

نحوه توليد صدا به چگونگي اجراي تكنيك و نيز توليد صدا ارتباط دارد، در تنبك نوازي مي‌توان شكل‌هاي مختلفي از اجرا را تشخيص و از هم تفكيك داد:
ضربه زدن: انوع ضربه زدن وجود دارد، ضربه به بدنه يا بخش‌هاي مكمل صدا دهي، ضربه مانند اجراي پلنگ و تم بر روي پوست و يا حتي ضربه زدن روي بخشي كه دست روي پوست تنبك قرار دارد. ضربه زدن به دو حالت مستقيم و غير مستقيم قابل اجراست:

  • مستقيم: مثل ضربه دست يا ضربه انگشتر يا هر شئ ديگري كه به واسطه دست انجام مي‌شود.
  • غير مستقيم: يك سيم را فرض كنيد كه بر پشت پوست تعبيه شده كه به هنگام نواختن مرتعش مي‌شود، اين سيم به پوست ضربه زده و توليد صدا مي‌نمايد.
  • مالش دادن: مالش پوست و لبه ناخن دست يا هر شئ ديگري به صورت دايره‌اي در يك امتداد برروي پوست توليد صدا مي‌كند، حالت خاصي از مالش دادن انگشت يا كوبه با سر پلاستيكي بر روي پوست توليد صدايي مي‌كند كه شبيه به ناله گوزن است و Moose call نام دارد.
  • خراش دادن: خراش دادن پوست و چوب بدنه توسط ناخن يا هر شئ ديگري نيز مي‌تواند توليد صدا كند.

شكل تكنيك

از جمله مواردي كه كمك چشم گيري در رده بندي و تعيين طبقه مي‌كند، بررسي شكل و آناتومي اندام اجرا كننده تكنيك است، كه در اين باره مواردي را كه گفته مي‌شود بايد در نظر بگيريد:

  • كدام بخش از انگشت يا دست براي اجراي تكنيك بكار مي‌رود؟
  • آيا براي اجراي تكنيك از شئ خاصي استفاده كرديد؟
  • شئ يا بخش اجرا كننده تنبك چگونه است؟
  • اگر براي اجراي يك تكنيك تعداد اعضاي بخش مجري بيشتر از يكي است، ارتباطي كه بين اين اعضا وجود دارد به هم متصل است يا منفصل؟

در ادامه بحث به تشريح درخصوص شكل تكنيك خواهيم پرداخت.

حركت در تكنيك

تنبك نوازي فعاليتي كاملاً فيزيكي است كه در آن از عضلات، استخوان‌ها و مفاصل و نيز ساير اندام‌هاي دست به عنوان مولد حركات لازم براي نوازندگي و از مفاصل مچ دست و انگشت‌ها به عنوان اهرم‌هايي براي انتقال نيروي لازم براي حركت دست و انگشتان نقش ايفا مي مي‌كنند.
با نگاهي ساده به اندام‌هاي مولد حركت امكان توصيف اين تكنيك‌ها بر اساس چند مؤلفه به وجود مي‌آيد:

  1. عامل مولد حركت: منظور آن بخش از دست است كه با توليد و انتقال نيرو موجب حركت نمودن اندام جدا كننده تكنيك مي‌شود.
  2. حركت ناشي از مچ: كف دست به تبع حركت مچ دست و انتقال نيرو حركت كرده و در نتيجه دست يا بخش‌هايي از انگشتان با ساز تماس حاصل مي‌كنند. مانند اجرايتم يا بك كه در آن حركت مچ موجب پرتاب دست يا انگشتان مي‌شود.
  3. حركت ناشي از مفصل انتهايي آخرين بند انگشت: در اين نوع حركت ضربه‌اي كه به پوست زده مي‌شود ناشي از حركت مفصل بين انگشت و كف دست و انتقال نيرو بوده و مچ و ساير اندام‌هاي فوقاني دست ثابت است.
  4. حركت ناشي از تلنگر: اگر بخشي از يك انگشت (به طور مثال نيم بند از آن) بر بخشي از يك انگشت يا كف دست قرار بگيرد؛ در نتيجه لغزانده شدن و اصطكاك ناشي از آن به شدت رها شود تلنگر به وجود مي‌آيد.
  5. حركت ناشي از آرنج: دسته‌اي ديگر از تكنيك‌ها به ويژه در نوعي از تكنيك مالشي، ير اثر حركتي كه از آرنج دست ناشي مي‌شود، اجرا مي‌شوند.
  6. وضعيت دست مولد حركت: بسته به تكيه دست مولد حركت به ساز يا آزاد بودن آن، دو نوع تقسيم بندي براي اجراي تكنيك مي‌توان بيان كرد:
  7. اجراي تكنيك با حركت آزاد دست: وقتي مي گوييم حركت آزاد دست منظور اين است كه؛ در آن دست به ساز تكيه نداشته و آزاد است، مثل اجرايتم يا بك دست آزاد يا پايين.
  8. اجراي تكنيك با حركت غير آزاد: در اين حالت بخشي از دست به ساز تكيه دارد؛ براي مثال اجراي تكنيك‌هاي گرفته توسط دستي كه به روشي به پوست متكي است، اجرا با دستي كه روي تنبك قرار دارد يا دست بالا، اجرا با دست پايين يا آزاد، به صورتي كه به ساز متكي باشد.

ويژگي‌هاي صوتي

صدادهي تكنيك‌هاي تنبك علاوه بر اينكه به شيوه توليد صدا بستگي دارد، به دليل دارا بودن ويژگي‌هاي آكوستيك ساز و بخش‌هاي مجري، داراي ويژگي‌هاي خاصي مي‌باشد؛ در ادامه به طور اجمالي بخشي از مشخصات صوتي تنبك بيان مي‌شود:

  • صدادهي تكنيك‌هاي تنبك از قاعدهاي پوسته مرتعش و ارتعاشاتي كه از محفظه داخلي تنبك ايجاد مي‌شود؛ تبعيت مي‌كند، محفظه داخلي تنبك نقش اساسي در تغيير ساختار ارتعاش پوست دارد.
  • تمامي شكل‌هاي ارتعاش كه در هنگام شروع انرژي بالايي دارند و سريعاً محو و ناپديد مي‌شوند، نقش بسزايي در ساختار صداي ضربه تكنيك‌ها و نيز در رنگ بم كه در ابتداي صداي آن‌هاست دارند.
  • طيف صدايي كه از اجراي تكنيك حاصل مي‌شود، از يك بخش صوتي متراكم در ساختار صداهاي فرعي شروع شده و به آرامش صوتي ختم مي‌شود، وقتي مي گوييم آرامش صوتي در واقع منظورمان اين است كه تنها چند صداي فرعي در پايان صداي تكنيك باقي بماند.

در شكل زير موج و طيف صدايي كه از اجراي پلنگ ايجاد شده را در لبه تنبك مشاهده مي‌كنيد، در اين تصوير مي‌توانيد بخش‌هايي كه تراكم زياد و آرام صوتي را كاملاً شناسايي كنيد.

  • هرچه كه بخش اجرا كننده تكنيك سخت‌تر باشد، رنگ صدايي كه ايجاد مي‌شود كه دليل آن حضور پر انرژي ترصداهاي فرعي با فركانس بالا در صداي ضربه و به طور كلي صداي تكنيك زيرتر مي‌باشد و در مقايسه صداي تكنيك‌هاي ناخني كه در يك منطقه خاص وجود دارند با صداي ساير تكنيك‌ها در همان منطقه مي‌توان اين پديده را مشاهده نمود.
  • صداي ضربه به عنوان بخشي كه آغاز كننده صدا است، شامل اصوات فرعي قوي و پرانرژي با طول زماني ارتعاشي كوتاهي هستند، بنابراين تشخيص صداي ضربه ناشي از جنس بخش مجري با تفكيك صوتي مهم است و نبايد اين دو را باهم اشتباه گرفت.
  • هرچه حد و اندازه سطح بخش مجري و به تبعيت از آن اندازه سطح ضربه خورنده پوست بيشتر باشد، رنگ صدايي كه حاصل مي‌شود به طور نسبي بم‌تر است و اين پديده زماني كه تكنيك‌ها در يك ناحيه ثابت در حال اجرا هستند نيز مشاهده مي‌شود.
  • ارتعاش پوست تنبك غير خطي است و به همين دليل وقتي شدت ضربه‌ها زياد مي‌شود، اصوات فرعي زيرتر و به طور نسبي برتري پيدا مي‌كنند.
  • نقش شكل‌هاي ارتعاش يا اصوات فرعي هرچه كه از مركز پوست به سمت لبه ساز حركت مي‌كنيم كمتر مي‌شود ولي بر تراكم و اهميتي كه نقش شكل‌ها در ارتعاش زير قرار دارند افزوده مي‌شود، مثلاً در يك تكنيك مثل تكنيكتم ناحيه ميانه، كه داراي ميرايي سريع هستند، از اهميت خاصي برخوردارند.

شكل زير تغييرات انرژي اصوات فرعي را در تكنيك‌هاي مختلف نشان مي‌دهد، درجات روشن نشان دهنده اين است كه انرژي اصوات فرعي حضور كم رنگي در آن تكنيك دارند.

پي نوشت

اصطلاحات دست پايين و بالا براي دست آزاد يا روي تنبك را براي اولين بار نوازنده تنبك سياوش اكبري در سال 1378 در كتاب آموزش خود بكار برده است.
وضعيت دست مولد حركت: بسته به تكيه دست مولد حركت به ساز يا آزاد بودن آن، دو نوع تقسيم بندي براي اجراي تكنيك مي‌توان بيان كرد:
اجراي تكنيك با حركت آزاد دست: وقتي مي گوييم حركت آزاد دست منظور اين است كه در آن دست به ساز تكيه نداشته و آزاد است، مثل اجرايتم يا بك دست آزاد يا پايين.
اجراي تكنيك با حركت غير آزاد: در اين حالت بخشي از دست به ساز تكيه دارد؛ براي مثال اجراي تكنيك‌هاي گرفته توسط دستي كه به روشي به پوست متكي است، اجرا با دستي كه روي تنبك قرار دارد يا دست بالا، اجرا با دست پايين يا آزاد، به صورتي كه به ساز متكي باشد.

ويژگي‌هاي صوتي

صدادهي تكنيك‌هاي تنبك علاوه بر اينكه به شيوه توليد صدا بستگي دارد، به دليل دارا بودن ويژگي‌هاي آكوستيك ساز و بخش‌هاي مجري، داراي ويژگي‌هاي خاصي مي‌باشد؛ در ادامه به طور اجمالي بخشي از مشخصات صوتي تنبك بيان مي‌شود:
آن تكنيك دارند.

  • صدادهي تكنيك‌هاي تنبك از قاعدهاي پوسته مرتعش و ارتعاشاتي كه از محفظه داخلي تنبك ايجاد مي‌شود؛ تبعيت مي‌كند، محفظه داخلي تنبك نقش اساسي در تغيير ساختار ارتعاش پوست دارد.
  • تمامي شكل‌هاي ارتعاش كه در هنگام شروع انرژي بالايي دارند و سريعاً محو و ناپديد مي‌شوند، نقش بسزايي در ساختار صداي ضربه تكنيك‌ها و نيز در رنگ بم كه در ابتداي صداي آن‌هاست دارند
  • طيف صدايي كه از اجراي تكنيك حاصل مي‌شود، از يك بخش صوتي متراكم در ساختار صداهاي فرعي شروع شده و به آرامش صوتي ختم مي‌شود، وقتي مي گوييم آرامش صوتي در واقع منظورمان اين است كه تنها چند صداي فرعي در پايان صداي تكنيك باقي بماند.
  • در شكل زير موج و طيف صدايي كه از اجراي پلنگ ايجاد شده را در لبه تنبك مشاهده مي‌كنيد، در اين تصوير مي‌توانيد بخش‌هايي كه تراكم زياد و آرام صوتي را كاملاً شناسايي كنيد.

  • هرچه كه بخش اجرا كننده تكنيك سخت‌تر باشد، رنگ صدايي كه ايجاد مي‌شود به دليل حضور پر انرژي تري كه صداهاي فرعي با فركانس بالا در صداي ضربه و به طور كلي صداي تكنيك زيرتر مي‌باشد و در مقايسه صداي تكنيك‌هاي ناخني كه در يك منطقه خاص وجود دارند با صداي ساير تكنيك‌ها در همان منطقه مي‌توان اين پديده را مشاهده نمود.
  • صداي ضربه به عنوان بخشي كه آغاز كننده صدا است، شامل اصوات فرعي قوي و پرانرژي با طول زماني ارتعاشي كوتاهي هستند، بنابراين تشخيص صداي ضربه ناشي از جنس بخش مجري با تفكيك صوتي مهم است و نبايد اين دو را باهم اشتباه گرفت.
  • هرچه حد و اندازه سطح بخش مجري و تبعيت از آن اندازه سطح ضربه خورنده پوست بيشتر باشد، رنگ صدايي كه حاصل مي‌شود به طور نسبي بم‌تر است و اين پديده زماني كه تكنيك‌ها در يك ناحيه ثابت در حال اجرا هستند نيز مشاهده مي‌شود.
  • ارتعاش پوست تنبك غير خطي است و به همين دليل وقتي شدت ضربه‌ها زياد مي‌شود، اصوات فرعي زيرتر به طور نسبي برتري پيدا مي‌كنند.
  • نقش شكل‌هاي ارتعاش يا اصوات فرعي هرچه كه از مركز پوست به سمت لبه ساز حركت مي‌كنيم كمتر مي‌شود ولي برتراكم و اهميتي كه نقش شكل‌ها در ارتعاش زير قرار دارند افزوده مي‌شود، مثلاً در يك تكنيك مثل تكنيكتم ناحيه ميانه، كه داراي ميرايي سريع هستند، از اهميت خاصي برخوردارند.
  • شكل زير تغييرات انرژي اصوات فرعي را در تكنيك‌هاي مختلف نشان مي‌دهد، درجات روشن نشان دهنده اين است كه انرژي اصوات فرعي حضور كم رنگي در

ليستي از تكنيك‌هاي تنبك

  • بك مثبت= اجراي اين تكنيم با دو بند انگشت دوم دست راست در ناحيه مركزي تنبك انجام شده و حركت دست از ساعد انجام مي‌شود.
  • بك منفي= اجراي اين تكنيك با بند اول انگشت دوم دست راست در ناحيه كناري تنبك انجام شده و حركت دست از ساعد انجام مي‌شود.
  • با سر دادن انگشت شصت برروي ساز اجراي مثبت به منفي انجام خواهد شد.
  • مثبت چپ= اجراي اين تكنيك با دو بند انگشت دوم دست چپ انجام مي‌شود و حركت دست از مچ شروع مي‌شود.
  • منفي چپ= اجراي اين تكنيك با نرمه بند اول انگشت دوم دست چپ در ناحيه بالاي ساز انجام شده و حركت دست از مچ است.
  • اجراي روي چوب با دست راست.
  • اجراي جارو كه با دست راست انجام مي‌شود.
  • اجراي روي چوب كه با دست چپ انجام مي‌شود.
  • اجراي تكنيك زير دهنه تنبك كه با دست راست انجام مي‌شود.
  • اجراي تكنيك بشكن شماره دو توسط دست راست كه زير دهنه تنبك انجام مي‌گيرد.
  • اجراي تكنيك بشكن با انگشت اول دست چپ
  • اجراي تكنيك بشكن با دست چپ انگشت دوم
  • اجراي تكنيك بشكن با دست چپ، انگشت سوم
  • اجراي تكنيك بشكن با دست چپ، انگشت چهارم
  • اجراي تكنيك انگشت چهارم از روي انگشت سوم
  • اجراي تكنيك سر دادن شصت روي ساز و حركت مثبت به سمت منفي
  •  اجراي بشكن با دست راست انگشت انگشت اول

ريزها

  • ريز گليساندوي منفي به طرف مثبت
  • ريز گليساندوي مثبت به طرف منفي
  • ريز منفي در مثبت
  • ريز مثبت در منفي
  • ريز منفي
  • ريز مثبت
  • ريز پر يا نه انگشتي
  • ريز جفتي
  • ريز گليساندو يكي از تكنيك‌هايي است كه توسط آقاي بهمن رجبي اجرا شد.

خلاصه اينكه تكنيك‌هايي كه براي تنبك نوازي اساسي هستند و بدون شك به آن‌ها نياز پيدا خواهيد كرد را به زباني ساده و معمول خدمت شما بيان نموديم و نكاتي كه براي يادگيري بهتر شما مفيد است و در امر آموزش به شما كمك مي‌كند را در قالب عكس در متن جاي داديم، اميدواريم كه اين مطالب مورد استفاده شما دوستان قرار گرفته باشد.

منبع: سايت گوش نوازان / دانلود پكيج آموزش تنبك نوازي مبتدي بصورت تصويري و آنلاين