سه شنبه ۱۸ شهریور ۰۴

اموزش موسيقي

معرفي و آشنايي با انواع سازهاي موسيقي

ساز كمانچه تاثير زيادي بر بقا و پيشرفت موسيقي سنتي ايراني داشته است. همه ي موسيقي دانان و بزرگان موسيقي ايراني معتقدند كه كمانچه، پس از تار اصلي ترين ساز ملي ايران است. كمانچه با صداي خش دار و تو دماغي اش، همواره بخش مهمي از هويت موسيقي ايراني بوده است.

اين ساز هم در تك نوازي و هم در گروه نوازي جايگاه ويژه اي داشته و دارد. بعضي از بزرگان موسيقي معتقدند چنانچه در قطعه اي متشكل از سازهاي مختلف ايراني، بخش مربوط به كمانچه درست و زيبا اجرا شود، آن قطعه گوش نواز و زيبا خواهد بود و برعكس چنانچه بخش مربوط به كمانچه بد اجرا شود، كل قطعه بد و گوش خراش خواهد بود.

نواي كمانچه، چه غمگين بنوازد و چه شاد، گويي قصه گوي تاريخ سرزمين ماست و از تلخي ها و شيريني هاي مردم اين سرزمين مي گويد. اين ساز به ثبت جهاني در سازمان يونسكو رسيده است.

تاريخچه كمانچه

گفته مي شود ريشه ي كمانچه، ساز رباب بوده است و در طول زمان تكامل يافته و به كمانچه تبديل شده است. رباب در واقع به زبان عربي همان كمانچه است. در كتاب موسيقي كبير اثر ابونصر فارابي، تصوير سازي شبيه به كمانچه وجود دارد كه رباب ناميده شده است. البته اين ساز فرق هايي هم با كمانچه دارد از جمله اينكه در آن زمان ساز رباب دو سيم داشته كه بعدها به سه سيم تكامل يافته، و همانطور كه مي دانيد كمانچه ي امروزي چهار سيم دارد.

روح الله خالقي نيز عقيده دارد ساز رباب ريشه ي كمانچه است و پس از تكامل در طول زمان به كمانچه ي امروزي تبديل شده است. او در كتاب سرگذشت موسيقي ايران به اين مسأله مي پردازد و اشاره مي كند كمانچه در دوران صفوي و پس از آن به عنوان يكي از سازهاي اصلي موسيقي ايراني جايگاه مهمي پيدا كرد.

البته ساز كمانچه سازي كهن است كه در سال هاي دور نيز در موسيقي قومي بخش هاي مختلف ايران وجود داشته است. كمانچه ي تركمني، آذربايجاني، لري، بختياري و كمانچه محلي كرمانجي و .... هركدام ويژگي هاي خاص خود را دارند و به يكي از اقوام ايراني مربوط مي شوند.

آشنايي با ساختمان كمانچه

كمانچه يك ساز زهي - آرشه اي است كه بخش هاي مختلف آن از جنس هاي مختلفي مثل چوب، فلز، پوست و استخوان تشكيل شده است. 

ساز كمانچه در حالت نشسته نواخته مي شود، نوازنده درحاليكه كمانچه را به حالت عمودي در دست چپ نگه داشته است، با انگشت هاي همين دست روي دسته حركت مي كند و كمانه يا آرشه را به شكل افقي با دست راست، حركت مي دهد و به شكل رفت و برگشت بر روي سيم ها مي كشد. 

ساز كمانچه يك پايه ي فلزي دارد كه به شكل ميله است و يك خار در پايين اين ميله قرار گرفته كه روي پا يا روي زمين قرار مي گيرد. چوبي كه براي ساختن كمانچه استفاده مي شود، معمولا چوب درخت توت يا افرا است كه كهنه شده و عمل آمده است. طول كمانچه از پايين تا بالا، يعني از پايه ي فلزي تا صراحي كه بالاترين قسمت ساز و بالاي سرپنجه است حدود 75 سانتي متر است.

ساختار ساز كمانچه

دايره المعارف فارسي جلد دو در مورد كمانچه اينگونه نوشته است: كمانچه؛ از سازهاي زهي قديم ايران و در واقع نوع تكامل يافته رباب است. كاسه گرد و پايه آهني دارد و مانند تار و ويولون سيم‌هاي آن را با گوشي محكم و كوك مي‌كنند. كماني كه با آن كمانچه را مي‌نوازند كمانه نام دارد و همان است كه در ويولون كلمه فرانسوي آرشه به معني كمان كوچك جاي آن را گرفته است.

قسمت هاي تشكيل دهنده ساز كمانچه

قسمت اصلي تشكيل دهنده ي ساز كمانچه، كاسه ي آن است كه در شكل ها و چوب هاي مختلف ساخته مي شود. كاسه هاي كمانچه هاي مختلف ممكن است در اندازه ها و با چوب هايي از جنس هاي مختلف ساخته شوند. 

كاسه ي كمانچه عموما به شكل كروي يا مخروطي ناقص ساخته مي شود. كمانچه هايي كه كاسه ي آنها به شكل مخروط ناقص است را معمولا به صورت پشت باز درست مي كنند.

اين مدل از كمانچه بيشتر در استان هاي مركزي ايران، خصوصا لرستان رايج هستند. اين نوع از كمانچه ها صدايي قوي و شفاف دارند و به دليل اينكه كاسه ي آنها سبك وزن است براي نواختن قطعاتي كه احتياج به چرخاندن سريع كمانچه دارند آسان تر هستند.

كاسه هاي كروي كمانچه ها  به دو شكل ساخته مي شوند، يك تكه و يا تركه اي كه از كنار هم گذاشتن تركه ها درون قالب و خم كردن آنها ساخته مي شود. نوع پشت باز كمانچه ها عموما از چوب توت يك تكه درست مي شود. 

كاسه هاي كروي يك تكه ممكن است از چوب هاي مختلفي ساخته شوند، اما معمولا از چوب گردو براي ساخت آنها استفاده مي شود. كاسه هاي كروي از كاسه هاي تركه اي سنگين تر هستند و به همين دليل چرخاندن ساز در آنها سخت تر است.

كاسه كمانچه در شهرها و استان هاي مختلف ايران ممكن است باهم متفاوت باشد، اما كاسه كمانچه به شكل سنتي قطري حدود بيست سانتي متر دارد. درحاليكه كاسه ي كمانچه ي تركمن ها بسيار كوچك تر است. در كشور هاي ديگر نيز سازهايي شبيه به كمانچه دارند كه اغلب با پوست نارگيل ساخته مي شوند و قطر كاسه ي آنها كوچكتر است.

بر روي دهانه ي كمانچه يك پوست مي كشند كه ممكن است پوست حيوانات مختلفي از جمله گاو، آهو يا ماهي باشد.

برعكس كاسه ك به شكل هاي مختلفي ساخته مي شود، دسته ي كمانچه معمولا به يك شكل ساخته مي شود و جنس آن از چوب درخت گردو است. فرم دسته به شكل مخروطي ناقص و قطر آن از پايين به بالا كمي زياد مي شود. طول دسته ي كمانچه هم حدود 31 سانتي متر است.

امروزه كمانچه داراي 4 سيم است، اما اين تعداد در گذشته سه سيم بوده است. سيم پس از عبور از روي شيطانك و دسته، از روي كاسه گذشته و به سيم گير متصل مي شوند.

 

 

 

 

براي نواختن كمانچه از آرشه استفاده مي شود، كه ابتدا به نام كمانه شناخته مي شده است. آرشه در واقع چوبي به طول 60 سانتي است كه به يك طرف خم شده و جنس آن از موي دم اسب است.

برعكس سازهاي زهي غربي، كه موي آرشه محكم روي چوب كشيده مي شود، موي آرشه ي كمانچه محكم روي چوب كشيده نمي شود، خود نوازنده در هنگام نواختن ساز فشار آرشه روي سيم را تنظيم مي كند.

 

 

 

 

صداي كمانچه به موارد مختلفي وابسته است از جمله: جنس چوب، شكل كاسه، اندازه هاي ساز، جنس پوست، ضخامت كاسه در نقاط مختلف، خرك، جنس سيم ها و....

نوازندگان مطرح كمانچه

از تعدادي از نوازندگان قديمي كمانچه آثاري ضبط شده و به جا مانده است مانند باقرخان رامشگر، حسين خان اسماعيل زاده، و صفدر خان. در قرن چهاردهم شمسي، ويولن كه يك ساز آرشه اي غربي محسوب ميشد،  براي اولين بار وارد ايران شد و به موسيقي ايراني راه يافت.

بعد از ظهور ويولن براي مدتي كمانچه در موسيقي ايراني كم فروغ گشت تا زمانيكه بار ديگر به همت روح الله خالقي، علي اصغر بهاري شروع به نواختن و پراكندن نواي كمانچه كرد و با تربيت شاگردان چيره دست توانست كمانچه را به عرصه موسيقي برگرداند و به اين ساز اصيل و فوق العاده رونقي دوباره ببخشد.

بنابراين از تاثيرگذارترين چهره هاي موسيقي بر روي ساز كمانچه مي توان از علي اصغر بهاري نام برد، به حدي كه تمام نوازندگان كمانچه ي امروزي به نوعي پيرو و شاگرد مكتب او هستند. 

از برچسته ترين چهره هاي كمانچه نوازي در ايران ميتوان به استاداني چون محمدرضا لطفي و كيهان كلهر اشاره كرد. در كنار اين چهره هاي بنام، استيد چيره دست ديگي نيز به رونق و حفط ساز كمانچه كمك كرده اند كه ميتوان به نام هاي ايشان اشاره كرد: داوود گنجه‌اي، محمد مقدسي، علي اكبر شكارچي، مهدي آذرسينا، درويش‌رضا منظمي، هادي منتظري، سعيد فرجپوري، اردشير كامكار

تك نوازي كمانچه استاد كيهان كلهر

 

 

 

 منبع: سايت گوشنوازان / پكيج آموزش كمانچه از صفر تا صد بصورت مجازي و تصويري

يكي از سازهاي زهي - ضربه اي يا مضرابي موسيقي ايراني ساز سنتور است كه از نظر هندسي كاملا منظم و به شكل ذوزنقه ميباشد. اين ساز از يك جعبه ي تشديد صداي چوبي به شكل ذوزنقه ساخته شده، بلندترين ضلع ذورنقه نزديك نوازنده قرار ميگيرد، و دو ضلع هم اندازه آن را به ضلع روبرو متصل مي نمايند. جنس چوب استفاده شده در سنتورمعمولا چوب گردو يا سرو است. عموما بزرگترين ضلع، حدود 90 سانتي متر و كوتاه ترين ضلع حدود 35 سانتي متر هستند. دو ضلع مورب نيز طولي مساوي 38 سانت متر دارند. ارتفاع ساز سنتور چيزي بين 8 تا 10 سانتي متر است.

روي صفحه ي سنتور، دو سوراخ به شكل گل كنده شد اند كه بغير از افزودن زيبايي بصري به ساز، باعث تلطيف صدا و شفاف و نرم شدن آن ميشوند. ساز سنتور بيشتر از چهار اكتاو محدوده ي صدادهي دارد كه باعث ميشود يكي از منعطف ترين سازهاي ايراني باشد. صداي شفاف و شيشه اي و قابليت تك نوازي و هم نوازي سنتور را به سازي محبوب و دوست داشتني تبديل كرده است.

سنتور تعداد ۷۲ سيم دارد كه اين سيم‌ها به دسته‌هاي چهارتايي تقسيم مي‌شوند. سپس اين دسته‌ها از روي يك خرك عبور كرده و هر چهار سيم، هم‌كوك مي‌باشند؛ اما هر كدام به صورت كاملاً جداگانه، به گوشه‌هاي معيني كه در سطح جانبي راست سنتور كار گذاشته شده‌است، متصل مي‌گردند.

نوازندگي سنتور با دو چوب نازك با نام مضراب، انجام مي‌شود. مضراب‌ها در گذشته بدون نمد بودند، ولي امروزه به مضراب‌ها نمد مي‌چسبانند؛ زيرا باعث نرمتر و كم زنگ‌تر شدن آواي سنتور مي‌گردد. نوازندگي اين ساز علاوه بر چابكي دست‌ها، به تمركز ذهن نيز نياز دارد كه تنها با آزمون فراوان كسب خواهد شد.

تاريخچه سنتور

سنتور كه سنطور هم گفته ميشود در قرن چهارم توسط موسيقيدان برچسته و فيلسوف خوش آوازه ابونصر فارابي ساخته شده است. در حكاكي هاي دوره هاي تاريخي آشوري و بابلي، شواهدي مبني بر وجود سازي شبيه به سنتور وجود دارد. در اين تصاوير افرادي نشان داده شده اند كه سازي شبيه به سنتور را با طناب به گردن خود آويخته اند و با آن موسيقي مينوازند.

تصوير حكاكي قديمي بر روي سنگ مربوط به آثار تاريخي بابل كه در آن افراد مشغول نواختن سازي شبيه به سنتور با دو مضراب هستند.

تصوير بازسازي شده

نام سنتور در كتاب هاي قديمي و اشعار شاعران گذشته بارها آمده است. به روشني مشخص نيست كه اين ساز اولين بار در كدام كشور نواخته شده است، اما چيزي كه مشخص است اين حقيقت است كه اين ساز پيش از ظهور اسلام بين ايرانيان شناخته شده بوده است و آن را با نام "كونار" ميشناختند. بعد از ظهور اسلام عبدالقادر مراغه اي سازي را معرفي كرد كه شبيه سنتور بود و نام آن را "ساز" يا "طوفان" ناميد. فرق "ساز" با سنتور امروزي اين بود كه براي هر صدا فقط يك سيم بسته ميشد و براي كوك كردن هم خرك ها جابجا ميشدند.

تصوير زن سنتور نواز در هشت بهشت اصفهان در سال 1669

باتوجه به شواهد به دست آمده و قدمت آثاري كه وجود سنتور در ايران را تاييد ميكنند، گفته ميشود كه به احتمال زياد سنتور از ايران با نام هاي مختلف وارد ساير كشورها شده است. مدل هاي مختلفي از سنتور با تفاوت هاي كم و زياد در كشورهايي مانند هند، چين، تركيه، مصر، عراق و جمهوري چك وجود دارند. ساز سنتور در كشور چين با نام "بان-كين"، در كشور هند با نام "سنتور"، در انگلستان با نام "باترفلاي"، در كامبوج با نام "في"، در اروپاي شرقي با نام "دالسي-مر"، در آلمان و اتريش با نام "مك پر"، و در آمريكا نيز با نام "زيتر" شناخته ميشود. تمام اين سازها با تشابهات زياد و تفاوت هاي اندك شبيه به ساز سنتور ميباشند. البته ساز سنتور در كشورهاي ارمنستان و گرجستان نيز شناخته شده است. 

براساس دست نوشته هاي قديمي موجود، به دليل آمد و شد هاي بسيار بين چين و خاورميانه در زمان امپراتوري سلسله ي مين، ساز سنتور از راه دريا از فارس به چين رسيد و در آغاز در استان كانتون و پس از آن كم كم در تمام سرزمين چين گسترش يافت. در حال حاضر سنتور پيني كه به نام يان-كين شناخته ميشود، ساز ملي چين محسوب ميشود.

رئوف يكتا بيگ كه از بزرگان موسيقي تركيه است در روايت ديگري در دايره المعارف لاوينياك (1922) اينگونه مينويسد: سنتور در واقع يكي از سازهاي قديمي يهود است. در دايره المعارف موسيقي لاروس گفته شده است كه قوم يهود بسيار ساز سنتور را دوست داشته اند و ساز سنتور به احتمال زياد پس از ساز قانون بوجود آمده است. اين ساز پيش از قرون وسطي وارد اروپا شده و مورد توجه مردم قرار گرفته است. به اين دليل كه در آغاز پيدايش مسيح هنر و موسيقي در خدمت مذهب درآمده بود، اروپائيان از ساز سنتور نيز در همين راه استفاده كرده و از تكامل  اين ساز در طول تاريخ ساز پيانو بوجود آمد.

سنتور نوازان بنام و مطرح ايراني

سنتور يكي از سازهايي است كه بخاطر صداي زيبا و خاص اش، از گذشته تا به امروز همواره بين مردم محبوب بوده است، و مشتاقان زيادي را به سمت خود جلب كرده است. هرچند نواختن ساز سنتور بنظر ساده مي آيد و حتي افراد مبتدي هم ميتوانند صدايي گوش نواز از آن بوجود بياورند، اما نوازندگي حرفه اي سنتور، به آموزش، تمرين و پشتكار زيادي احتياج دارد. نوازندگان سنتور زيادي در طول تاريخ اين ساز را به شكل حرفه اي و با مهارت تمام نواخته اند كه باعث شده است نام آنان در تاريخ نوازندگي اين ساز جاودانه شود. از جمله اين سنتور نوازان چيره دست ميتوان به نام هايي اشاره كرد همچون: محمدصادق خان (سرورالملك)، علي اكبر خان شاهي، حبيب سماع حضور، حبيب سماعي، حسين صبا، ابوالحسن صبا، رضا ورزنده، منصور صارمي، فرامرز پايور، رضا شفيعيان، مجيد كياني، اسماعيل تهراني، پرويز مشكاتيان، پشنگ كامكار، اردوان كامكار، سوسن دهلوي، حسين ملك و...

آشنايي با سنتور

براي شناخت يك سنتور خوب، بايد ابتدا نكاتي را درباره خريد يك سنتور خوب بدانيد. در ادامه مقاله، تماميِ نكاتي را كه بايد درباره شناخت يك سنتور درجه يك تا درجه سه بدانيد، به شما آموزش خواهيم داد.
خريد سنتور يكي از مهم ترين مراحلي است كه تمام هنرآموزان در مقطع مشخصي از زندگي هنري خود، با آن مواجه شده و مطمئناً دانستن نكات و اصول مهمي كه در ادامه ذكر خواهيم كرد، مي تواند به شما در انتخاب يك سنتور مناسب و البته خوش صدا كمك كند.
پيش از انتخاب سنتور، بايد ابتدا سبك مورد علاقه خود را بشناسيد، با استاد موسيقي مشورت كرده و سپس اقدام به خريد ساز كنيد. در ادامه ي مقاله، ابتدا انواع سازهاي سنتور و ساختار آن‍ها را به تفصيل توضيح داديم و سپس نكات مهمي را براي شما برشمارديم، پس در ادامه همراه ما باشيد.

 انواع سنتور

ساز سنتور انواع مختلفي دارد كه محبوب ترين و رايج ترين آن در ايران، سنتور سُل كوك و لاكوك است كه استادان سنتور هم معمولا به شاگردان خود استفاده از همين سنتور را پيشنهاد ميكنند. به غير از اين دو نوع شناخته شده، مدل هاي ديگري از سنتور با ابعاد كلاف و تعداد خرك هاي متفاوت نيز ساخته و نواخته ميشوند.

سنتور هاي 10 خرك، 11 خرك و 12 خرك انواع ديگري از سنتور هستند كه هر نوازنده اي براساس سليقه يا تجربيات شخصي خود ممكن است از آنها استفاده كند، با استفاده از اين نوع سنتور به دليل وجود خرك هاي اضافي و قابليت جابجا كردن آنها، امكان اجراي چند دستگاه تنها با يك مرحله كوك سنتور ميسر ميشود. منظور از سنتور 12 خرك، سنتوري است كه در هركدام از رديف هاي سفيد و زرد، 12 خرك و در مجموع 24 خرك دارد. كوك كردن اين سنتورها با سنتورهاي 9 خرك تفاوت دارد و روش مخصوص به خودش را دارد.

سنتور لا كوك به نسبت سنتر سل كوك صداي زيرتري دارد و يك پرده بالاتر از سنتور سل كوك، كوك ميشود. هردو سنتور سل كوك و لا كودك از نوع سنتور 9 خرك ميباشند. سنتور لاكوك بيشتر در تك نوازي و بداهه نوازي ها مورد استفاده قرار ميگيرد و اخيرا بسيار رايج شده است.

اجزاي ساز سنتور

بد نيست تا با هم، نگاهي به اين ساز چوبي و فلزي خوش آهنگ بياندازيم. يك سنتور به طور كلي از ۹ قسمت تشكيل شده‌است كه در اين بخش، به معرفي تك تك اين اجزا مي‌پردازيم.

بدنه سنتور

بدنه سنتور از يك جعبه بزرگ چوبي تشكيل شده كه آن را رزونانس مي‌نامند. اين قسمت كه بزرگ‍ترين بخش هر سنتور را تشكيل مي‌دهد معمولا از چوب گردو ساخته مي‌شود و خود متشكل از بخش‌هاي كوچك‍تري است. خرك‌هاي سنتور، روي صفحه‌ي بالايي اين جعبه چوبي قرار مي‌گيرد. جالب است بدانيد خرك‌ها مي‌توانند فشاري نزديك به ۲۰۰ كيلوگرم يا بيشتر را از سوي سيم‌ها تحمل كنند.

كلاف سنتور

كلاف سنتور ۴ ضلع دارد و به شكل ذوزنقه است. اين كلاف ذوزنقه، محيط سنتور را شكل مي‌دهد. گوشي‌هاي سنتور، بر روي ظلع سمت راست كلاف قرار دارند. ظلع سمت چپ كلاف، محل نصب سيم گيرها است. به ظلع جلويي سنتور كه از ساير اضلاع ذوزنقه كوچكتر است، پيشاني ساز مي‌گويند.

پل سنتور

پل‌هاي سنتور، مانند ستون‌هاي استوانه‌اي يك ساختمان وظيفه‌ي تحمل بار صفحه رويي سنتور را بر عهده دارند. محل قرارگيري اين پل‌ها كه دورن جعبه سنتور قرار دارند، در كيفيت و نوع صداي ساز بسيار موثر است.

سيم سنتور

سيم را شايد بتوان يكي از مهم‌ترين اجزا در بسياري از سازها دانست. اين جسم فلزي خوش صدا، در ساز سنتور نيز، نقش مهمي ايفا مي‌كند. به طور كلي دو نوع سيم در سنتور وجود دارد كه از لحاظ جنس و رنگ باهم تفاوت دارند. رنگ سيم‌هاي سنتور، زرد و سفيد است و به ترتيب وظيفه‌ي توليد صداي بم و زير را بر عهده دارند.

خرك

خر‌ك‌هاي سنتور، مهره‌هاي چوبي هستند كه زير سيم‌ها قرار مي‌گيرند. مفتول كوچكي براي عدم تماس مهره‌هاي چوبي با سيم‌هاي سنتور در بالاي خرك‌ها قرار گرفته‌است. تعداد خرك‌ها در سنتور با توجه به نوع و كاربرد ساز، متفاوت است.
گوشي سنتور
گوشي‌هاي سنتور، وظيفه‌ي كوك كردن سيم‌ها را برعهد دارند. شما مي‌توانيد اين كار را مانند بسياري از سازها با چرخاندن گوشي و تغيير در سفتي سيم‌ها انجام دهيد. البته بايد بدانيد اين وسيله‌ي فولادي با استفاده از آچار كوك حركت كرده و ساز را كوك مي‌كند.

سيم گير

سيم گيرها، همانطور كه از نامشان پيداست، مفتول‌هاي فلزي كوچكي هستند كه وظيفه‌ي نگه داشتن سيم‌ها را بر عهده دارند.

شيطانك

شيطانك‌ها در سمت چپ و راست صفحه رويي سنتور قرار دارند و از چوب ساخته شده‌اند. درون اين قطعات چوبي و باريك، مفتول‌هاي فلزي قرار گرفته تا از تماس مستقيم سيم‌ها با چوب جلوگيري شود.

آچار كوك

از اين وسيله براي چرخاندن گوشي‌هاي سنتور و كوك كردن سيم‌ها استفاده مي‌شود. آچار كوك‌ها معمولا T شكل هستند. البته براي كوك كردن ساز، در سطوح  مي‌توان از آچار كوك روان استفاده كرد. اين آچار ابعاد كوچك‍تري دارد و همانطور كه از نامش پيداست، سيم‌ها را به سهولت كوك مي‌كند.

مضراب

در سنتور مانند بسياري از سازهاي زهي، از وسيله‌اي براي ضربه‌زدن به سيم‌ها استفاده مي‌شود. مضراب را مي‌توان وسيله‌اي مانند آرشه در ويولون دانست. نوازنده با در دست داشتن اين قطعه چوبي و ضربه زدن به سيم‌ها، صدا توليد مي‌كند. معمولا در قسمت بالاي مضراب، قطعه نمدي كوچكي چسبانده مي‌شود تا صداي ملايم‌تري توليد كند. اگر قصدتان آموزش و فراگيري سنتور است يا در ابتداي راه هستيد، اولين گام شما يادگيري نحوه درست گرفتن مضراب است.

مراحل آموزش سنتور

از مهمترين قسمت‌هاي آموزش سازهاي موسيقي، آشنايي با ساختار ساز انتخابي است. هنرجو در ابتدا بايد درباره ساختار فيزيكي ساز و چيدمان سيم‌ها بر روي بدنه، به طور كامل اطلاعات كافي كسب نمايد و اين امر بسيار مهم و ضروري است.

هم چنين نحوه صحيح نشستن هنگام نوازندگي، تأثير مستقيمي در كيفيت نواختن نوازنده دارد. نحوه نشستن در هر ساز، به ساختار آن بستگي دارد. ساز سنتور برخلاف بسياري از سازها، با فاصله مشخصي از بدن نوازنده قرار مي‌گيرد. در اين حالت آگاهي از استانداردهاي نشستن صحيح مانند فاصله ساز از نوازنده و زاويه صحيح دست‌ها نسبت به ساز، براي هنرجوياني كه در ابتداري كارِ آموزش سنتور هستند، بسيار ضروري است.

مراحل ابتدايي براي يادگيري ساز سنتور

  • به صداي سنتور گوش كنيد. آلبومي كامل از سنتور نوازي خريداري نموده و به آن با دقت بسيار، گوش فرا دهيد.
  • اگر به يادگيري سنتور علاقه منديد، بايد سنتور و مضراب و آچار كوك را خريداري نماييد.
  • حتماً در تماميِ كارها، از خريداري ساز خود گرفته تا يكايك مراحل آموزش، با استاد خود مشورت نماييد. همچنين مي‌توانيد كتاب "دستور سنتور استاد پايور" را خريداري كرده و مطالب مقدماتي آنرا مطالعه كنيد.
  • درس اول اين كتاب را مطالعه و شروع كرده و تا يك هفته، روي همين درس تمرين كنيد.
  • درس دوم را، از هفته دوم شروع وكرده و تمرين نماييد.
  • درس ۱ از دروس ابتدايي سنتور را بخوانيد. اين درس، به شناخت بهتر نت‌هاي سنتور شما، كمك شاياني خواهد كرد. همچنين خلاصه‌اي از رئوس مطالب كتاب‌هاي مختلف مي‌باشد كه در اين درس گرد آوري و تأليف شده است.

مضراب‌ها در سنتور

مضراب سنتور از جنس چوب مي‌باشد. با دقت در مضراب سنتور، متوجه ناحيه حلقه‌اي روي آن خواهيد شد. اين قسمت محل قرارگيري انگشتان است و به بهتر نگه داشتن مضراب در دست كمك مي‌كند. معمولاً از نمد در قسمت جلوييِ مضراب استفاده مي‌شود، زيرا نمد موجب نرم شدن و شفافيت صدا خواهد شد.

بعد از آشنايي مقدماتي با نحوه صحيح نشستن و ساختار كلي مضراب‌ها، بايد نحوه درست به دست گرفتن مضراب‌ها و روش صحيح مضراب زني را به هنرجويان عزيز و علاقمند، آموزش داد، زيرا اين موارد، شالوده‌هاي اصلي نوازندگي هستند.

آموزش نت خواني و نواختن نت‌ها

يادگيري نت خواني در موسيقي، همانند يادگرفتن حروف الفبا در زبان فارسي است. آموزش صحيح و استاندارد نت خواني و ريتم، از اهميت بسيار بالايي برخوردار بوده و هنرجو را براي رسيدن به هدف نهايي (نواختن ساز) آماده مي‌كند.

اين مرحله، از مهمترين مراحل آموزش در هر نوع سازي است. در اين مرحله است كه هنرجو با دنياي موسيقي آشنا مي‌شود و درك درست و صحيحي از ساختار ريتم و فواصل نت‌ها در موسيقي پيدا مي‌كند. اين مرحله‌ي مهم و حياتي، به صبر و اشتياق بالاي هنر جو نياز دارد.

يادگيري سنتور و اجراي قطعات موسيقي

شيرين‌ترين بخش آموزش سنتور، اجراي قطعات موسيقي توسط ساز است. پس از آموختن ساختارهاي مورد نياز، اكنون هنرجو براي اجراي قطعات موسيقي ساده، آماده است. در آموزش سازهاي ايراني، اولويت شروع، در نواختن قطعات با دستگاه‌ها و تم‌هاي ايراني است. ولي اين بستگي به استاد دارد تا با توجه به روحيات و تشخيص سطح هنرجو، قطعات موسيقي را براي وي انتخاب كند.

انتخاب صحيح و مناسب قطعات براي هنرجويان، تأثير زيادي در ايجاد انگيزه و اشتياق آنها در نوازندگي خواهد داشت و اين يكي از تخصصي‌ترين قسمت‌هاي آموزش سنتور به روش اصولي است. استادان بزرگ و زبردست با داشتن سال‌ها تجربه و روبرو شدن با شاگردان و همراه با روحيات مختلف، بيشترين تأثير را در تشويق هنرجويان به يادگيري سنتور و در نهايت لذت بردن از ساز خواهند داشت.

آموزش سنتور مقدماتي

اگر شما در حال مطالعه اين مطلب هستيد احتمالا دنبال آموزش مقدماتي سنتور هستيد. در اين ايام كرونا، مشكل حضور در كلاس اول معضل يادگيري اين ساز است. به همين دليل پيشنهاد مي كنيم دوره هاي آنلاين خنياگر را از طريق اين وب سايت دنبال نمائيد.

خنياگر با پشتوانه تجربه استاد سعيد ثابت، تيم كارگرداني، فيلم برداري و تدوين توانسته ويدئوهاي بي نظير اين حوزه را براي شما عزيزان تدوين و توليد كند.

براي كسب اطلاعات بيشتر پيشنهاد مي كنيم به صفحه آموزش سنتور خنياگر مراجعه نمائيد.

منبع: سايت گوشنوازان / دانلود پكيج آموزش سنتور از مبتدي تا حرفه اي بصورت مجازي و تصويري

ساز تنبك يا تمبك، دمبك، دندونك يا ضرب از قديمي ترين سازهاي كوبه اي ايراني است. از ديدگاه ساز شناسي، تمبك كه سازي پوستي است، در دسته بندي طبل هاي جام شكل قرار مي گيرد. سازهايي مثل داربوكا كه متعلق به كشورهاي عربي و تركيه است و ساز زيربغلي افغانستان، از ديگر سازهاي اين دسته بندي هستند. 

اخيرا تنبك توانسته پيشرفت قابل قبولي در موسيقي ايراني داشته باشد، تا حدي كه به عنوان ساز تكنواز و مستقل نيز مورد استفاده و مقبوليت قرار مي گيرد.

تاريخچه ساز تنبك

درباره ي نام ساز تنبك هنوز نظري واحد وجود ندارد، بهمن رجبي در كتاب "تنبك و نگرشي به ريتم از زواياي مختلف" بيان مي كند كه نام اصلي اين ساز از ابتدا تنبك بوده است و در گفتار، حرف "ن" ساكن، به "م" تبديل شده است، مانند كلمه ي شنبه كه در گفتار روزمره "شمبه" تلفظ مي شود. و عده اي ديگر بر اين باورند كه كلمه ي تنبك معناي درست و منطقي اي ندارد و اشتباها بين مردم جا افتاده است.

از طرفي ديگر تنبك نوازي تكنيك هايي به اسم "تم"، "بك"، "پلنگ" و "ريز" دارد كه نام تمبك را معنادار و منطقي مي سازد. كلمه ي tambourine در زبان هاي اروپايي براي ساز تمبك به كار رفته مي شود كه ريشه ي آن به كلمه ي تنبور پهلوي بازمي گردد.

تاريخ تنبك كه در زبان پهلوي به نام دمبلك شناخته مي شده به قبل از اسلام نيز مي رسد. دكتر معين معتقد است كه نام دمبك نيز تغيير يافته ي همين نام است.

از بين سازهاي كوبه اي، تنها تمبك است با ده انگشت نواخته مي شود. سازهاي كوبه اي قديمي ترين سازهاي موجود در تمدن بشري هستند، اين سازها در ابتدا ابزاري براي ترساندن و دور كردن حيوانات وحشي، و يا وسيله اي براي برقراري ارتباط و پيام رساني به يكديگر بوده اند.

اجزاي سازنده ي تنبك

تنبك از جنس چوب درخت هاي توت، كاج، گردو، زبان گنجشك و...، و به صورت يك تكه ساخته ميشود. پوستي هم كه بر دهانه ي تمبك كشيده مي شود، مي تواند پوست انواع حيوانات از جمله گوسفند، گوساله، بز يا شتر باشد. البته در قديم بدنه ي تنبك را علاوه بر چوب از جنس سفال و يا فلز نيز مي ساختند، اما امروزه از چوب براي ساختن آن استفاده مي شود.

وقتي كه سازنده نوع چوب مورد نظر خود را انتخاب كرد، در ابتدا بايد پوست آن را كنده و آن را به فرم مورد نظر براي تنبك در بياورد. زماني كه شكل دهي انجام شد، چوب را براي مدت چهار ماه در محلي مخصوص قرار داده و به آن دست نمي زند. پس از گذشتن چهار ماه، ساز را براي زماني حدود يكسال در هواي آزاد قرار مي دهند، پس از گذشت اين مدت، سرانجام تنبك براي كشيدن پوست بر روي آن آماده است.

بعضي از سازندگان تنبك نيز، براي زيبايي بيشتر، بر روي بدنه ي تنبك خراطي يا خاتم كاري انجام مي دهند، كه طبيعتا باعث افزايش قيمت ساز نيز مي شود. از مشهورترين سازندگان تنبك ميتوان به محبي، همتي، خراشادي و … اشاره كرد.

اين ساز از دو بخش كلي به شكل استوانه تشكيل شده است، قسمت اول كه در هنگام نواختن بالا قرار مي گيرد، روي سطح آن پوست كشيده شده و قطر آن بين 25 تا 30 سانتي متر است. طول اين قسمت نيز 45 سانت است و از پايين به بخش دوم متصل مي شود. بخش دوم يك استوانه با قطر كمتر است كه در پايين كمي گشادتر ميشود، تو خالي است و روي آن پوست كشيده نمي شود.

تمبك از بخش هاي مختلفي تشكيل شده است از جمله:

  • دهانه كوچك (كاليبر)
  • دهانه بزرگ
  • نفير (گلويي)
  • بدنه
  • پوست

نحوه ي نواختن تنبك

براي نواختن تنبك، نوازنده مي نشيند و ساز را به صورت افقي روي ران خود قرار ميدهد، به شكلي كه دست هايش كنار دهانه ي بزرگ قرار بگيرد. سپس دست چپش را بالا و دست راستش را سمت راست تنبك قرار مي دهد، نوازنده براي نواختن تنبك از انگشتان، نرمه و كف دست خود استفاده مي كند و بر بخش هاي مختلفي از ساز مثل مركز، ميان و كنار ضربه مي زند.

بنابراين وسيله ي نواختن تنبك، انگشتان نوازنده است و به همين دليل نوازنده ميتواند ريزه كاري هاي بسيار و شيرين كاري هاي طريفي در نوازندگي خود ايجاد كند كه باعث مي شود تكنوازي تنبك بسيار جالب و مورد توجه قرار بگيرد.

نتهاي استفاده شده براي نواختن تنبك، مانند ساير سازها، نت هاي معمول دو، رِ، مي، فا، سل، لا، و سي نيستند، بلكه نت هايي قراردادي براي خود تمبك هستند و اشكالي مخصوص به خود دارند.

اين ساز در سايزهاي مختلف، براي سنين مختلف وجود دارد، زيرا براي نگه داشتن و نواختن ساز تنبك بايد ابعاد آن، با جثه ي نوازنده متناسب باشد.

جالب است بدانيد كه نقش تنبك در موسيقي سنتي ايراني، تنها همراهي با ساز و آواز، و يا نگهداشتن ضرب موسيقي نيست، به همين دليل گروه تنبك نوازان كه با ابتكار حسين تهراني و بقيه ي همكارانش تشكيل شده در طول 25 سال گذشته اجراهاي متفاوتي با تنبك داشته اند و قطعات مختلفي را اجرا كرده اند.

مشهورترين تنبك نوازان ايران

از نوازندگان قديمي تنبك حاجي رضا خان ضرب گير، رضاقلي خان نوروزي، ابوالحسن صبا، عيسي آقاباشي، مسعودخان، مهدي قياسي، شعبان خان، عبدالله دوامي و رضا روانبخش بنام ترين چهره هاي تنبك نوازي هستند.

همچنين در سال هاي اخير و در دوران معاصر نيز تنبك نوازان چيره دست و بنامي پا به عرصه ي موسيقي گذاشته اند كه برخي از آنان را در زير معرفي ميكنيم:

  • حسين تهراني
  • جهانگير ملك
  • امير ناصر افتتاح
  • بهمن رجبي
  • ناصر فرهنگ فر
  • محمد اسماعيلي
  • مرتضي اعيان
  • داريوش رفيعي
  • امير بيداريان نژاد
  • ملوك ضرابي
  • جمشيد محبي
  • داريوش زرگري
  • نويد افقه
  • همايون شجريان
  • پژمان حدادي
  • محسن كثيرالسفر

معرفي تكنيك‌هاي نواختن تنبك

اساس يادگيري تنبك نوازي تنكيك هاي تنبك است، يادگيري اين تكنيك‌ها براي نوآموزان در يك تا دو ماه اول مشكل است، به همين دليل ما در اين بخش از توضيحات تلاش كرديم كه تكنيك‌هاي تنبك نوازي را به زباني ساده به شما آموزش دهيم.
تنبك كه به آن تمبك، دمبك، دندانك و ضرب هم مي‌گويند، يكي از سازهاي كوبه‌اي است كه در گروه طبل‌هاي جام شكل قرار مي‌گيرد.، دربوكا نوعي ساز عربي است كه تنبك به لحاظ شكل به آن شبيه است اما از نظر صدا با آن تفاوت‌هاي بسيار دارد، امروزه بوكا در غرب بسيار پرطرفدار شده و آن را دوست دارند، اما تنبك كه سازي مشابه آن است به دليل تبليغات كم ما، در غرب بسيار كمرنگ و كمتر شناخته شده است و ما در مقايسه با ساز دربوكا براي اين ساز ملي تنها چيزي كه به ارمغان آورديم كم كاري است.
به دليل كوشش اشخاصي همچون حسين تهراني ساز تنبك در عصر ما پيشرفت بسزايي داشته و به ضرس قاطع مي‌توان گفت كه تنبك از لحاظ تكنيك نوازندگي عضوي از گروه كامل‌ترين سازهاي كوبه‌اي ممبرانوفون قرار دارد.
تنوع تكنيك نوازندگي بدون نگاهي قاعده مند و اصولي كه شامل صفت‌هاي مشترك و غير مشترك اين تكنيك است قابل بررسي نيست، نتيجه‌اي كه از اين ديدگاه قاعده مند و اصولي حاصل شد در حقيقت هنر مرتب نمودن تكنيك‌ها است، هر تكنيك در جاي مخصوص خودش قرار گرفت و رابطه ساختاري-تكاملي تكنيك‌ها با هم معلوم شد و تكنيك‌هاي جديدي نيز كشف شد، در اين مقاله سعي كرديم نگاهي كوتاه به مفاهيم اوليه تفكر سيستماتيك و اصول طبقه بندي داشته باشيم تا بتوانيم از اين آگاهي براي رده بندي تكنيك‌هاي تنبك نوازي بهره مند شويم.

تعاريف اوليه در طبقه بندي

در اين قسمت به بيان اصول اوليه و تعاريفي كه به آن‌ها در بحث طبقه بندي نياز پيدا مي‌كنيم پرداختيم، اين اصول در طبقه بندي زيستي نيز كاربرد بسياري دارند و ما آن‌ها را با تكنيك‌هاي تنبك تلفيق كرديم و نوعي طبقه بندي را ساختيم.
تاكسونومي (taxonomy): واژه Taxonomy مركب از دو كلمه taxis به معناي ترتيب و nomos به معناي قانون تشكيل شده است. تاكسونومي عبارت از تئوري و اجراي طبقه بندي موجودات زنده و اشيا مي‌باشد. با استفاده از اين روش، محل خاص هر گونه يا هر گروه بالاتر از صنف گونه را مي‌توان مشخص نمود.
صنف: شيئي كه مي‌خواهيم رده بندي كنيم در چارچوبي انتزاعي قرار مي‌گيرد به نام صنف كه هر صنف يا طبقه، صفاتي كه با طبقه‌هاي بالا و پايين خود اشتراك دارند را داراست، در اين حالت نوعي رابطه پديد مي‌آيد كه اختصاصاً به آن رابطه والد-فرزند مي گويند.
از ديد رياضي ساختار طبقه بندي شده نوعي نمودار است كه اصطلاحاً آن را نمودار شاخه برگ مي‌نامند و از ريشه (Root يا Node) نقطه‌اي است كه داراي صفت مشترك در تمام شاخه‌ها و طبقه‌هاست.

  • تاكسون: به محتواي هر صنف كه از نقطه نظر سيستماتيك، داراي ارزش طبقه بندي باشند، گفته مي‌شود.
  • صفت شاخص يا تاكسونوميك: براي جدا كردن يك گونه از گونه‌اي ديگر، از صفات و ويژگي‌هايي استفاده مي‌شود كه صفت تاكسونوميك ناميده مي‌شود، در واقع صفت يا صفاتي هستند كه براساس آن‌ها دو گروه جانوري كه به هم نزديك بوده و باهم شباهت دارند از يكديگر متمايز مي‌گردند، به طور كلي دو نوع صفت وجود دارد، صفات قابل اعتماد مثل تعداد مهره‌هاي بدن و صفات غير قابل اعتماد مانند رنگ.
  • توصيف: بررسي صفت‌ها و مشخصات يك تاكسون را توصيف مي گويند.
  • نام گذاري: دليل نامگذاري، معرفي تاكسون ها و صنف آن‌ها است كه مهمترين ويژگي در انتخاب نام تاكسون ها صفات مشتركشان مي‌باشد معمولاً با توجه به صفات شاخص صنوف مختلف نام گذاري انجام مي‌شود. درنام گذاري حداقل از دو كلمه و يا بيشتر استفاده مي‌گردد. نقش كلمات بعدي در نام گذاري مشخص ساختن صفات و ويژگي‌هاي اولين صنف نام گذاري مي‌باشد كه در نهايت وضوح و يك ادبيات مشترك و به وجود آمدن يك دستي براي ناميدن تاكسون ها را باعث مي‌شود. در نام گذاري، نام افراد، مكان‌ها و نام‌هاي ديگري نيز كاربرد دارند.

اصول تاكسونومي در بررسي تكنيك‌هاي تنبك چه كاربردي دارند؟

اولين كاربرد تاكسونومي در اصول تمبك شناسي جدا سازي صفات مشترك و غير مشترك تكنيك‌هاي نوازنگي است. در ادامه كه هر تكنيك در طبقه خود جاي مي‌گيرد رابطه ساختاري- تكاملي تكنيك‌ها نيز با يكديگر مشخص مي‌شود. در نهايت نيز كشف تكنيك‌هاي جديد با توجه يه اين طبقه بندي و رابطه ساختاري - تكاملي انجام مي‌شود. اولين قدم در ساز تمبك دستيابي به تعريفي اصولي و دقيق از تمبك در نوازندگي تمبك است. تكنيك در عوام به معني توالي فعاليت‌ها جهت انجام يك كار به صورت دقيق مي‌باشد اما در اينجا تكنيك به معناي شيوه‌هاي انگشت گذاري ساز است كه در تمبك نيز مانند ساير سازها اين شيوه از مهمترين و كاربردي‌ترين اصول اوليه يادگيري مي‌باشند.
عبارت زير مي‌تواند مفهوم تكنيك در تنبك نوازي را به طور شفاف‌تري بيان كند:
استفاده بخش‌هايي از يك دست يا هردو دست، به طور مثال استفاده از بخش‌هاي مختلف يك يا چند انگشت يا كف دست و غيره... به حالتي متصل شده به هم يا از هم منفصل، يا حتي استفاده كردن از ابزارهايي كه با دست متفاوت هستند، اما نيروي خود را از بخش‌هاي خاصي از دست همچون مچ دريافت كرده و توليد صدا نمايد، اين توليد صدا از طريق مالش، ضربه زدن و يا هر روش ديگري بر روي پوست، چوب يا اشياء مولد صوت كه به بدنه ساز متصل شده ايجاد مي‌شود؛ بنابراين در بحث بررسي يك تكنيك بايد 4 نوع مشخصه را مد نظر قرار داد:

  • نحوه توليد صدا
  • شكل تكنيك
  • حركت در تكنين
  • مشخصات صوتي

هركدام از اين 4 مورد به خودي خود مي‌توانند طبقه‌هاي متفاوت كه براي تاكسونومي تكنيك‌هاي تنبك نيازمند هستند را تعريف كنند.

طبقه بندي تكنيك‌هاي تنبك نوازي

طبقه بندي و تكنيك‌هاي تنبك نوازي را تاكسونومي تكنيك‌هاي تنبك مي‌نامند، برپايه توصيف صفات مشتركي كه بين تاكسون ها يا تكنيك‌ها وجود دارد شكل گرفته‌اند و هركدام را در طبقه يا صنف‌هاي مربوط به خود قرار خواهد داد و نتيجه‌اي كه از اين تاكسونومي حاصل مي‌شود رده بندي شدن تكنيك‌هاست.
تاكسون: تكنيك‌هايي كه براي بررسي كردن لحاظ مي‌شوند در واقع همان تاكسون يا واحد طبقه بندي هستند.
صنف: همان طور كه پيش‌تر ذكر كرديم صنف چارچوبي انتزاعي است كه در باب طبقه بندي تكنيك‌هاي تنبك نوازي، تاكسون مورد بررسي در آن قرار مي‌گيرد. هر طبقه يا صنف تكنيك با طبقات بالا و پايين خود داراي صفاتي مشترك است.

صنف‌هاي تاكسونوميك برجسته در تكنيك‌هاي تنبك نوازي

صفت برجسته يا تاكسونوميك تكنيك‌هاي تنبك، به ويژگي يا صفتي گفته مي‌شود كه براي جدا كردن و مشخص نمودن يك تكنيك از تكنيك ديگر بكار مي‌رود و عبارت است از صفت يا صفاتي كه با توجه به آن‌ها دو گروه كه از نظر تكنيكي به هم شباهت يا باهم تفاوت دارند از هم متمايز مي‌شوند، در اين راستا به طور كلي دو نوع صفت وجود دارد؛ اولي صفات قابل اعتماد هستند مثل تعداد انگشتاني كه بكار مي‌بريم يا نحوه ارتباط انگشتان با يكديگر و ...، به طور كلي هر 4 نوع صفتي كه در بالا به آن‌ها اشاره كرديم از نوع صفات قابل اعتماد هستند، صفاتي مثل شدت و ضعف ضربه‌ها از نوع صفات غير قابل اعتماد هستند.

نحوه توليد صدا به چه صورت است؟

نحوه توليد صدا به چگونگي اجراي تكنيك و نيز توليد صدا ارتباط دارد، در تنبك نوازي مي‌توان شكل‌هاي مختلفي از اجرا را تشخيص و از هم تفكيك داد:
ضربه زدن: انوع ضربه زدن وجود دارد، ضربه به بدنه يا بخش‌هاي مكمل صدا دهي، ضربه مانند اجراي پلنگ و تم بر روي پوست و يا حتي ضربه زدن روي بخشي كه دست روي پوست تنبك قرار دارد. ضربه زدن به دو حالت مستقيم و غير مستقيم قابل اجراست:

  • مستقيم: مثل ضربه دست يا ضربه انگشتر يا هر شئ ديگري كه به واسطه دست انجام مي‌شود.
  • غير مستقيم: يك سيم را فرض كنيد كه بر پشت پوست تعبيه شده كه به هنگام نواختن مرتعش مي‌شود، اين سيم به پوست ضربه زده و توليد صدا مي‌نمايد.
  • مالش دادن: مالش پوست و لبه ناخن دست يا هر شئ ديگري به صورت دايره‌اي در يك امتداد برروي پوست توليد صدا مي‌كند، حالت خاصي از مالش دادن انگشت يا كوبه با سر پلاستيكي بر روي پوست توليد صدايي مي‌كند كه شبيه به ناله گوزن است و Moose call نام دارد.
  • خراش دادن: خراش دادن پوست و چوب بدنه توسط ناخن يا هر شئ ديگري نيز مي‌تواند توليد صدا كند.

شكل تكنيك

از جمله مواردي كه كمك چشم گيري در رده بندي و تعيين طبقه مي‌كند، بررسي شكل و آناتومي اندام اجرا كننده تكنيك است، كه در اين باره مواردي را كه گفته مي‌شود بايد در نظر بگيريد:

  • كدام بخش از انگشت يا دست براي اجراي تكنيك بكار مي‌رود؟
  • آيا براي اجراي تكنيك از شئ خاصي استفاده كرديد؟
  • شئ يا بخش اجرا كننده تنبك چگونه است؟
  • اگر براي اجراي يك تكنيك تعداد اعضاي بخش مجري بيشتر از يكي است، ارتباطي كه بين اين اعضا وجود دارد به هم متصل است يا منفصل؟

در ادامه بحث به تشريح درخصوص شكل تكنيك خواهيم پرداخت.

حركت در تكنيك

تنبك نوازي فعاليتي كاملاً فيزيكي است كه در آن از عضلات، استخوان‌ها و مفاصل و نيز ساير اندام‌هاي دست به عنوان مولد حركات لازم براي نوازندگي و از مفاصل مچ دست و انگشت‌ها به عنوان اهرم‌هايي براي انتقال نيروي لازم براي حركت دست و انگشتان نقش ايفا مي مي‌كنند.
با نگاهي ساده به اندام‌هاي مولد حركت امكان توصيف اين تكنيك‌ها بر اساس چند مؤلفه به وجود مي‌آيد:

  1. عامل مولد حركت: منظور آن بخش از دست است كه با توليد و انتقال نيرو موجب حركت نمودن اندام جدا كننده تكنيك مي‌شود.
  2. حركت ناشي از مچ: كف دست به تبع حركت مچ دست و انتقال نيرو حركت كرده و در نتيجه دست يا بخش‌هايي از انگشتان با ساز تماس حاصل مي‌كنند. مانند اجرايتم يا بك كه در آن حركت مچ موجب پرتاب دست يا انگشتان مي‌شود.
  3. حركت ناشي از مفصل انتهايي آخرين بند انگشت: در اين نوع حركت ضربه‌اي كه به پوست زده مي‌شود ناشي از حركت مفصل بين انگشت و كف دست و انتقال نيرو بوده و مچ و ساير اندام‌هاي فوقاني دست ثابت است.
  4. حركت ناشي از تلنگر: اگر بخشي از يك انگشت (به طور مثال نيم بند از آن) بر بخشي از يك انگشت يا كف دست قرار بگيرد؛ در نتيجه لغزانده شدن و اصطكاك ناشي از آن به شدت رها شود تلنگر به وجود مي‌آيد.
  5. حركت ناشي از آرنج: دسته‌اي ديگر از تكنيك‌ها به ويژه در نوعي از تكنيك مالشي، ير اثر حركتي كه از آرنج دست ناشي مي‌شود، اجرا مي‌شوند.
  6. وضعيت دست مولد حركت: بسته به تكيه دست مولد حركت به ساز يا آزاد بودن آن، دو نوع تقسيم بندي براي اجراي تكنيك مي‌توان بيان كرد:
  7. اجراي تكنيك با حركت آزاد دست: وقتي مي گوييم حركت آزاد دست منظور اين است كه؛ در آن دست به ساز تكيه نداشته و آزاد است، مثل اجرايتم يا بك دست آزاد يا پايين.
  8. اجراي تكنيك با حركت غير آزاد: در اين حالت بخشي از دست به ساز تكيه دارد؛ براي مثال اجراي تكنيك‌هاي گرفته توسط دستي كه به روشي به پوست متكي است، اجرا با دستي كه روي تنبك قرار دارد يا دست بالا، اجرا با دست پايين يا آزاد، به صورتي كه به ساز متكي باشد.

ويژگي‌هاي صوتي

صدادهي تكنيك‌هاي تنبك علاوه بر اينكه به شيوه توليد صدا بستگي دارد، به دليل دارا بودن ويژگي‌هاي آكوستيك ساز و بخش‌هاي مجري، داراي ويژگي‌هاي خاصي مي‌باشد؛ در ادامه به طور اجمالي بخشي از مشخصات صوتي تنبك بيان مي‌شود:

  • صدادهي تكنيك‌هاي تنبك از قاعدهاي پوسته مرتعش و ارتعاشاتي كه از محفظه داخلي تنبك ايجاد مي‌شود؛ تبعيت مي‌كند، محفظه داخلي تنبك نقش اساسي در تغيير ساختار ارتعاش پوست دارد.
  • تمامي شكل‌هاي ارتعاش كه در هنگام شروع انرژي بالايي دارند و سريعاً محو و ناپديد مي‌شوند، نقش بسزايي در ساختار صداي ضربه تكنيك‌ها و نيز در رنگ بم كه در ابتداي صداي آن‌هاست دارند.
  • طيف صدايي كه از اجراي تكنيك حاصل مي‌شود، از يك بخش صوتي متراكم در ساختار صداهاي فرعي شروع شده و به آرامش صوتي ختم مي‌شود، وقتي مي گوييم آرامش صوتي در واقع منظورمان اين است كه تنها چند صداي فرعي در پايان صداي تكنيك باقي بماند.

در شكل زير موج و طيف صدايي كه از اجراي پلنگ ايجاد شده را در لبه تنبك مشاهده مي‌كنيد، در اين تصوير مي‌توانيد بخش‌هايي كه تراكم زياد و آرام صوتي را كاملاً شناسايي كنيد.

  • هرچه كه بخش اجرا كننده تكنيك سخت‌تر باشد، رنگ صدايي كه ايجاد مي‌شود كه دليل آن حضور پر انرژي ترصداهاي فرعي با فركانس بالا در صداي ضربه و به طور كلي صداي تكنيك زيرتر مي‌باشد و در مقايسه صداي تكنيك‌هاي ناخني كه در يك منطقه خاص وجود دارند با صداي ساير تكنيك‌ها در همان منطقه مي‌توان اين پديده را مشاهده نمود.
  • صداي ضربه به عنوان بخشي كه آغاز كننده صدا است، شامل اصوات فرعي قوي و پرانرژي با طول زماني ارتعاشي كوتاهي هستند، بنابراين تشخيص صداي ضربه ناشي از جنس بخش مجري با تفكيك صوتي مهم است و نبايد اين دو را باهم اشتباه گرفت.
  • هرچه حد و اندازه سطح بخش مجري و به تبعيت از آن اندازه سطح ضربه خورنده پوست بيشتر باشد، رنگ صدايي كه حاصل مي‌شود به طور نسبي بم‌تر است و اين پديده زماني كه تكنيك‌ها در يك ناحيه ثابت در حال اجرا هستند نيز مشاهده مي‌شود.
  • ارتعاش پوست تنبك غير خطي است و به همين دليل وقتي شدت ضربه‌ها زياد مي‌شود، اصوات فرعي زيرتر و به طور نسبي برتري پيدا مي‌كنند.
  • نقش شكل‌هاي ارتعاش يا اصوات فرعي هرچه كه از مركز پوست به سمت لبه ساز حركت مي‌كنيم كمتر مي‌شود ولي بر تراكم و اهميتي كه نقش شكل‌ها در ارتعاش زير قرار دارند افزوده مي‌شود، مثلاً در يك تكنيك مثل تكنيكتم ناحيه ميانه، كه داراي ميرايي سريع هستند، از اهميت خاصي برخوردارند.

شكل زير تغييرات انرژي اصوات فرعي را در تكنيك‌هاي مختلف نشان مي‌دهد، درجات روشن نشان دهنده اين است كه انرژي اصوات فرعي حضور كم رنگي در آن تكنيك دارند.

پي نوشت

اصطلاحات دست پايين و بالا براي دست آزاد يا روي تنبك را براي اولين بار نوازنده تنبك سياوش اكبري در سال 1378 در كتاب آموزش خود بكار برده است.
وضعيت دست مولد حركت: بسته به تكيه دست مولد حركت به ساز يا آزاد بودن آن، دو نوع تقسيم بندي براي اجراي تكنيك مي‌توان بيان كرد:
اجراي تكنيك با حركت آزاد دست: وقتي مي گوييم حركت آزاد دست منظور اين است كه در آن دست به ساز تكيه نداشته و آزاد است، مثل اجرايتم يا بك دست آزاد يا پايين.
اجراي تكنيك با حركت غير آزاد: در اين حالت بخشي از دست به ساز تكيه دارد؛ براي مثال اجراي تكنيك‌هاي گرفته توسط دستي كه به روشي به پوست متكي است، اجرا با دستي كه روي تنبك قرار دارد يا دست بالا، اجرا با دست پايين يا آزاد، به صورتي كه به ساز متكي باشد.

ويژگي‌هاي صوتي

صدادهي تكنيك‌هاي تنبك علاوه بر اينكه به شيوه توليد صدا بستگي دارد، به دليل دارا بودن ويژگي‌هاي آكوستيك ساز و بخش‌هاي مجري، داراي ويژگي‌هاي خاصي مي‌باشد؛ در ادامه به طور اجمالي بخشي از مشخصات صوتي تنبك بيان مي‌شود:
آن تكنيك دارند.

  • صدادهي تكنيك‌هاي تنبك از قاعدهاي پوسته مرتعش و ارتعاشاتي كه از محفظه داخلي تنبك ايجاد مي‌شود؛ تبعيت مي‌كند، محفظه داخلي تنبك نقش اساسي در تغيير ساختار ارتعاش پوست دارد.
  • تمامي شكل‌هاي ارتعاش كه در هنگام شروع انرژي بالايي دارند و سريعاً محو و ناپديد مي‌شوند، نقش بسزايي در ساختار صداي ضربه تكنيك‌ها و نيز در رنگ بم كه در ابتداي صداي آن‌هاست دارند
  • طيف صدايي كه از اجراي تكنيك حاصل مي‌شود، از يك بخش صوتي متراكم در ساختار صداهاي فرعي شروع شده و به آرامش صوتي ختم مي‌شود، وقتي مي گوييم آرامش صوتي در واقع منظورمان اين است كه تنها چند صداي فرعي در پايان صداي تكنيك باقي بماند.
  • در شكل زير موج و طيف صدايي كه از اجراي پلنگ ايجاد شده را در لبه تنبك مشاهده مي‌كنيد، در اين تصوير مي‌توانيد بخش‌هايي كه تراكم زياد و آرام صوتي را كاملاً شناسايي كنيد.

  • هرچه كه بخش اجرا كننده تكنيك سخت‌تر باشد، رنگ صدايي كه ايجاد مي‌شود به دليل حضور پر انرژي تري كه صداهاي فرعي با فركانس بالا در صداي ضربه و به طور كلي صداي تكنيك زيرتر مي‌باشد و در مقايسه صداي تكنيك‌هاي ناخني كه در يك منطقه خاص وجود دارند با صداي ساير تكنيك‌ها در همان منطقه مي‌توان اين پديده را مشاهده نمود.
  • صداي ضربه به عنوان بخشي كه آغاز كننده صدا است، شامل اصوات فرعي قوي و پرانرژي با طول زماني ارتعاشي كوتاهي هستند، بنابراين تشخيص صداي ضربه ناشي از جنس بخش مجري با تفكيك صوتي مهم است و نبايد اين دو را باهم اشتباه گرفت.
  • هرچه حد و اندازه سطح بخش مجري و تبعيت از آن اندازه سطح ضربه خورنده پوست بيشتر باشد، رنگ صدايي كه حاصل مي‌شود به طور نسبي بم‌تر است و اين پديده زماني كه تكنيك‌ها در يك ناحيه ثابت در حال اجرا هستند نيز مشاهده مي‌شود.
  • ارتعاش پوست تنبك غير خطي است و به همين دليل وقتي شدت ضربه‌ها زياد مي‌شود، اصوات فرعي زيرتر به طور نسبي برتري پيدا مي‌كنند.
  • نقش شكل‌هاي ارتعاش يا اصوات فرعي هرچه كه از مركز پوست به سمت لبه ساز حركت مي‌كنيم كمتر مي‌شود ولي برتراكم و اهميتي كه نقش شكل‌ها در ارتعاش زير قرار دارند افزوده مي‌شود، مثلاً در يك تكنيك مثل تكنيكتم ناحيه ميانه، كه داراي ميرايي سريع هستند، از اهميت خاصي برخوردارند.
  • شكل زير تغييرات انرژي اصوات فرعي را در تكنيك‌هاي مختلف نشان مي‌دهد، درجات روشن نشان دهنده اين است كه انرژي اصوات فرعي حضور كم رنگي در

ليستي از تكنيك‌هاي تنبك

  • بك مثبت= اجراي اين تكنيم با دو بند انگشت دوم دست راست در ناحيه مركزي تنبك انجام شده و حركت دست از ساعد انجام مي‌شود.
  • بك منفي= اجراي اين تكنيك با بند اول انگشت دوم دست راست در ناحيه كناري تنبك انجام شده و حركت دست از ساعد انجام مي‌شود.
  • با سر دادن انگشت شصت برروي ساز اجراي مثبت به منفي انجام خواهد شد.
  • مثبت چپ= اجراي اين تكنيك با دو بند انگشت دوم دست چپ انجام مي‌شود و حركت دست از مچ شروع مي‌شود.
  • منفي چپ= اجراي اين تكنيك با نرمه بند اول انگشت دوم دست چپ در ناحيه بالاي ساز انجام شده و حركت دست از مچ است.
  • اجراي روي چوب با دست راست.
  • اجراي جارو كه با دست راست انجام مي‌شود.
  • اجراي روي چوب كه با دست چپ انجام مي‌شود.
  • اجراي تكنيك زير دهنه تنبك كه با دست راست انجام مي‌شود.
  • اجراي تكنيك بشكن شماره دو توسط دست راست كه زير دهنه تنبك انجام مي‌گيرد.
  • اجراي تكنيك بشكن با انگشت اول دست چپ
  • اجراي تكنيك بشكن با دست چپ انگشت دوم
  • اجراي تكنيك بشكن با دست چپ، انگشت سوم
  • اجراي تكنيك بشكن با دست چپ، انگشت چهارم
  • اجراي تكنيك انگشت چهارم از روي انگشت سوم
  • اجراي تكنيك سر دادن شصت روي ساز و حركت مثبت به سمت منفي
  •  اجراي بشكن با دست راست انگشت انگشت اول

ريزها

  • ريز گليساندوي منفي به طرف مثبت
  • ريز گليساندوي مثبت به طرف منفي
  • ريز منفي در مثبت
  • ريز مثبت در منفي
  • ريز منفي
  • ريز مثبت
  • ريز پر يا نه انگشتي
  • ريز جفتي
  • ريز گليساندو يكي از تكنيك‌هايي است كه توسط آقاي بهمن رجبي اجرا شد.

خلاصه اينكه تكنيك‌هايي كه براي تنبك نوازي اساسي هستند و بدون شك به آن‌ها نياز پيدا خواهيد كرد را به زباني ساده و معمول خدمت شما بيان نموديم و نكاتي كه براي يادگيري بهتر شما مفيد است و در امر آموزش به شما كمك مي‌كند را در قالب عكس در متن جاي داديم، اميدواريم كه اين مطالب مورد استفاده شما دوستان قرار گرفته باشد.

منبع: سايت گوش نوازان / دانلود پكيج آموزش تنبك نوازي مبتدي بصورت تصويري و آنلاين

ويولن يكي از محبوب ترين و پرطرفدارترين سازها براي آموزش است. اين ساز با وجود ظاهر كوچكش، تاثير بسياري بر موسيقي در طول ساليان داشته است و قطعات بسياري براي اين ساز چه در اجراهاي گروهي و چه براي اجراي سولو نوشته شده است كه بسيار از آنها هم بسيار مشهور شده اند. بطور كلي ساز ويلون هم براي اجراهاي سولو و هم براي هم نوازي با ساير سازها در اركستر، سازي بسيار پر اهميت است.

ساز ويولن در دسته بندي سازهاي زهي - آرشه اي قرار مي گيرد و محل تولد آن نيز كشور ايتاليا است. از مشهورترين نوازندگان ساز نيز مي توان به آنتونيو ويوالدي و نيكولا پاگونيني اشاره كرد.

خانواده ويولون

خانواده ي ويولون ها شامل سه ساز ويولون، ويولا، و ويولون سل است، كه هركدام در منطقه ي زير، مياني و بم صدا مي دهند. اما ساز كنترباس در دسته بندي خانواده ي ويلون قرار نمي گيرد كه از شانه هاي شيبدار اين ساز مشخص است.

درباره ساز ويولن

براي نواختن ساز ويولن، معمولا آن را روي شانه چپ قرار داده و با دست راست و به وسيله ي آرشه آن را مي نوازند، البته نوازندگان چپ دست در نحوه ي نواختن ساز و حتي تهيه ي نوع ساز تفاوت هايي با ساير نوازندگان دارند. آنچه كه ساز ويولن را به سازي جهاني و بين المللي تبديل مي كند، انعطاف پذيري بالا و قابليت سازگاري با موسيقي فرهنگ ها و قوم هاي مختلف است.

تاريخچه ي ويلون

ويولون يك ساز بسيار ظريف و فرنگي است كه از كنار هم قرار گرفتن 58 قطعه مختلف ساخته مي شود، اين قطعات به شكلي بسيار ظريف و دقيق كنار هم قرار مي گيرند و در مجموع وزني حدود 400 گرم دارند. اولين حضور اين ساز مربوط به قرن نهم ميلادي مي شود و طبق عقيده ي بسياري از عالمان عرصه ي موسيقي، ويولن نمونه ي كامل شده ي  ساز رباب است. رباب سازي بود كه زماني كه به اروپا رسيد، تغييراتي بر آن شكل گرفت و نام آن به ربك تغيير يافت. عده اي معتقدند ساز رباب ريشه در كشورهاي عربي داشته است و نمونه هاي اوليه ي اين ساز داراي سوراخ هايي بر روي ساز بوده است كه به مرور زمان اين سوراخ ها از روي ساز حذف شدند. همچنين نمونه ي اوليه ي اين ساز داراي سه سيم بوده است. ساز تكميل شده و به روز شده از قرن يازدهم به بعد و در اروپا رواج داشته است.

بسياري از مورخان بر اين باور هستند كه تاريخچه ي ويولن امروزي به اين شكل است كه اوايل قرن شانزدهم در نواحي شمالي ايتاليا پيدا شد. اين ناحيه از ايتاليا در قرن هاي آتي نيز سنت ساختن ساز ويولن را حفظ كرد. معمولا چوب افرا براي ساختن اين ساز در نزد سازندگان بسيار محبوب بود و امروز هم از اين چوب براي ساخت ويولن استفاده مي شود. اين چوب در نواحي لومباردي به فراواني يافت مي شد.

شهر برسيا كه در دامنه ي كوه هاي آلپ قرار دارد، اولين شهري بود كه در زمينه ي ساخت ويولن به مهارت كامل و عالي رسيد. در فوريه ي سال ۱۵۳۹ بود كه هنرمند برجسته اي به نام آندره آ آماتي كه استاد تمام در زمينه ي سازندگي ويولن بود، يك خانه را اجاره كرد (و بعدها خريد) و آن را به وركشاپ آموزشي در كرمونا تبديل كرد.

اين خانه تا دويست سال آينده تحت مالكيت اعضاي خانواده ي او و نوادگانش بود و به يكي از برجسته ترين وركشاپ هاي سازي در اروپا تبديل شد.

نخستين سازنده ي ساز ويولن شخصي ايتاليايي به نام گاسپارو برتولتي بوده است كه عده اي او را مخترع اين ساز مي دانند. يكي از شاگردان برتولتي، آندره آماتي بود كه خود سازنده و نوازنده ي معروف ويولن بود و از شاگردان معروف وي مي توان از آنتونيو استراديواري نام برد كه جزو بهترين سازنده هاي ويولن در دنيا محسوب مي شود.

از آن زمان تا امروز هنوز فردي در دنيا پيدا نشده كه بتواند هنر استراديواري را كامل كند، يا حتي در ساخت ويولن هم سطح او بوده و بتواند سازي به زيبايي يا خوش صدايي سازهاي وي بسازد. سازهاي استراديواريوس از نظر ظاهري به جلوه ي خورشيد بر روي ابريشم تشبيه مي شدند و از حيث نرمي و لطافت نيز به تابش خورشيد بر روي پوستي ابريشمين شبيه بوده اند.

ويولن ايراني يا ويولن خارجي

بسياري از افراد علاقمند به يادگيري ويولن، تمايل به يادگيري نواختن آهنگ هاي ايراني با ويولن دارند. اما لازم به ذكر است براي شروع به يادگيري هر سازي  بايد ابتدا به روش اصلي نواختن اقدام به يادگيري كنيد. ويولون نيز سازي غربي و غير ايراني است، بنابراين شيوه ي اصلي نواختن آن نيز شيوه يا متد آموزش غربي است.

براي شروع با سبك كلاسيك آغاز به يادگيري كنيد. از طرفي براي ايراني نواختن، به موسيقي ايراني گوش دهيد تا گوشتان كامل با موسيقي ايراني آشنا شود. براي درست نواختن موسيقي ايراني، رديف هاي ويولن ايراني را يكبار بطور كامل ياد بگيريد.

براي شروع به يادگيري ويولن چقدر تمرين كافي است؟

بخاطر داشته باشيد كه با تكرار يادگيري شكل ميگيرد. با تمرين مداوم و وقت كافي، با هر مقدار سن كم يا زياد، قادر به يادگيري ساز ويولون و نواختن آن به شكلي گوش نواز خواهيد بود. شرط اول براي يادگيري نواختن هر سازي علاقه، و سپس پشتكار و مداومت، حوصله و برنامه ريزي براي تمرينات منظم است.

اگر تصميم داريد شروع به يادگيري اين ساز (يا هر ساز ديگري) بكنيد، در نظر بگيريد كه براي رسيدن به نتيجه ي دلخواهتان بايد براي تمرين وقت اختصاص بدهيد. پيشنهاد اكثر مدرسان موسيقي حداقل يك ساعت در روز تمرين متمركز بر روي ساز براي شروع راه و در مقاطعي بيشتر از اين مقدار است.

چه سني براي يادگيري نواختن ويولون مناسب است؟

توانايي هاي انسان آنقدر فوق العاده است كه در هر سني امكان يادگيري و استفاده از هر مهارتي را خواهد داشت، موسيقي نيز در هر سني قابل يادگيري است و به ميزان علاقه مندي فرد بستگي دارد. با اين وجود ياد گرفتن ويولن در سنين مختلف ويژگي هاي متفاوتي خواهد داشت. براي نمونه:

براي افراد بالاي 30 سال به خاطر بلوغ مغز در تحليل چرايي موضوعات و فهم آسان آموزش هاي اساتيد، آموختن ساز ممكن است و مي توانند به راحتي، اما با كمي تمرين بيشتر ساز مورد علاقه ي خود را ياد بگيرند.

در رده ي سني 18 تا 30 سال نيز به دليل شور و هيجان بالا و عشق به موسيقي و ساز، معمولا انگيزه ي هنرجويان بسيار بالاست و باتوجه به انرژي بالاي خود مي توانند شروع به يادگيري كرده و پيش بروند.

اما مطمئنا بهترين رده ي سني براي شروع يادگيري موسيقي سنين 7 تا 18 سالگي است. با وجود اينكه در اين رده ي سني قدرت تحليل و پردازش مغز هنوز كامل نشده و به بلوغ نرسيده است، اما توانايي فرا گرفتن و انعطاف پذيري ذهن، بسيار به هنرجو كمك مي كند كه بتواند از طريق آموزش درست و برنامه ريزي و تمرين مرتب به نتيجه اي عالي برسد.

بخش هاي مختلف ساز ويولون

قسمت هاي ساز ويولن عبارتند از :

آرشه

يا كمان تركه اي چوبي است كه رشته هاي مويي دم اسب، در طول آن كشيده شده است و به دو سر آن ثابت شده است.

تنه

جعبه اي كه مابين تخته ي روئي و تخته ي زيرين و جداره هاي طرفي محصور شده است.

دسته يا گردان

در واقع دنباله ي چوب آبنوس تكيه سيم هاست كه محل انگشت گذاري نوازنده در قسمت بالاي آن قرار دارد. نوازنده ي ويولن قادر است ، در تمام طول چوب آبنوس انگشت گذاري كند ، انتهاي دسته به جعبه ي كوچكي ختم مي شود كه سيم ها در درون آن به دور گوشي هاي كوك پيچيده مي شوند.

خرك

بين سيم ها و طبله ي ويولن قرار گرفته و فشار سيم ها آن را عمود نگه مي دارد. نقش خرك ان است كه ارتعاش سيم ها را به طبله و به جعبه ي ويولن منتقل مي كندو نيز در داخل جعبه ميله اي چوبي تقريبا زير خرك ، اندكي بلند تر از جدار طرفي قرار داده شده كه شكل گرده ماهي ، طبله و زيره را حفظ مي كند.

گريف

از آبنوس ساخته شده است و در طول گردن ويولن چسپيده است و تا ميانه ي جعبه ي ساز ادامه دارد . گريف جايي است كه نوازنده با انگشت خود سيم را به آن مي چسباند و به اين ترتيب طول سيم را كوتاه مي كند و نت هاي مختلف را مي نوازد. تا آخر تنه ي ويولن كشيده شده است. با زهي از جنس روده يا پلاستيك به دكمه اي كه در قسمت پايين جدار تعبيه شده بند مي شود.

سيم ها

سيم ها از جعبه ي كوچك سر ساز آغاز شده در طول چوب آبنوس ، تكيه گاه سيم ها ادامه يافته ۷ از روي خرك عبور كرده و در سيم گير مهار مي شود . سيم هاي ويولن قبلا از روده ي گوسفند «زه» ساخته مي شد. امروزه در سيم هاي بم تر ، روي روده سيم فلزي نازكي مي پيچند و در سيم هاي زير تر از مفتول فلزي تنها استفاده مي شود.

سيم گير

از آبنوس ساخته شده است و در فاصله ي اندكي با خركنقش

روش صحيح نگه داشتن ويولون و آرشه

براي درست نگه داشتن ويولون به نكات زير توجه كنيد:

  • ويولن را بايد به شكل افقي و موازي با زمين نگه داشته و بايد زاويه ي اندكي به سمت چپ داشته باشد.
  • ويولن را روي ترقوه سمت چپ خود قراردهيد و با استفاده از سمت چپ چانه تعادل ويولون را حفظ كنيد.
  • مي توانيد از شانه ي خود براي نگه داشتن ويولون استفاده كنيد. بسياري از ويولونيست‌ها از اين روش استفاده كرده و از شانه خود بعنوان تكيه‌گاه استفاده مي‌كنند.

نكات مربوط به دست چپ:

  • آرنج شما دقيقا بايد زير مركز ويولن قرار بگيرد.

  • مچ دست خود را بايد اندكي خم كنيد.
  • از مچ دست بعنوان تكيه‌گاه گلويي (گردن) ويولن استفاده نكنيد
  • انگشت شصت بايد روبروي انگشت دوم يا سوم دست باشد.
  • بين انگشت شصت و انگشت اشاره بايد يك فضاي منحني خالي وجود داشته‌باشد (انگشت شصت و اشاره بايد حالت C به خود بگيرند).

ژست صحيح

هنگام ايستادن، شانه خود را صاف نگه‌داريد و در زانوهايتان احساس راحتي‌كنيد. برخي ويولونيست‌ها ترجيح مي‌دهند اندكي پاي چپ خود را جلوتر قراردهند.

براي نشستن، يك صندلي سفت و محكم را انتخاب كنيد تا هنگام بلندشدن، راحت‌تر بلندشويد(بهتر است از صندلي نرم استفاده نكنيد). برخي ويولونيست‌ها هنگام نشستن روي صندلي اندكي پاي چپ را خود جلو مي‌اندازند.

نحوه ي نگه داشتن كمان

  • دستتان را شل‌كنيد، مچ دست چپ خود را به آرامي بچرخانيد و انگشتان خود را در يك موقعيت مناسب قراردهيد.
  • نوك انگشت شصت بايد نقطه اتصال قورباغه‌اي را لمس‌كند
  • انگشتان را به آرامي در بالاي كمان ويولن، خم‌كنيد
  • انگشت وسط بايد روبروي انگشت شصت قرار بگيرد

منبع: سايت گوشنوازان / پكيج فيلم آموزش ويولن از مبتدي تا پيشرفته - از صفر تا صد

سه تار يكي از سازهاي موسيقي سنتي ايراني است كه در دسته بندي سازهاي زهي و مضرابي قرار ميگيرد. سه تار در زمان هاي كهن در خانواده تنبور و دو تار بوده ولي در حال حاضر اين ساز بيشتر شبيه تار ميباشد. اولين نمونه هاي يافت شده از اين ساز مربوط به سال 1200 هجري قمري ميباشد. البته در آثار سفالي پيدا شده در شوش كه قدمت آنها به دو هزار سال قبل از ميلاد برميگردد (حدود چهار هزار سال پيش) نيز، نشانه هايي از وجود سازي از خانواده ي سه تار پيدا شده است.

سه تار جزو سازهاي ملي ايران و متعلق به فرهنگ عمومي ايران است و نه سازي قومي. در گذشته اين ساز بيشتر بين افراد طبقه ي مرفه و اشراف و اعيان رايج بوده است، اما در دوره ي قاجار، ميرزا عبدالله فراهاني كه از اساتيد چيره دست موسيقي محسوب ميشود، شروع به آموزش سه تار به عموم مردم كرده و آن را به سازي متداول بين همه ي اقشار تبديل كرد.

تاريخچه سه تار

قديمي ترين تصوير مربوط به سه تار به يكي از نقاشي هاي ديوار يكي از مقابر مصري تعلق دارد كه مربوط به سال هاي 1411 تا 1420 ق م ميباشد. در اين تصوير، سازي شبيه به سه تار به همراه نوازنده نقاشي شده است. با وجود اينكه ساز درون نقاشي شبيه به سه تار است اما بايد به اين نكته توجه كرد كه همه ي سازهاي زخمه اي ساختاري شبيه به هم دارند و از يك كاسه، يك دسته و تارهايي كه از ابتداي دسته تا انتهاي كاسه كشيده شده اند، تشكيل شده اند. اين نوع از سازها انواع بسيار متفاوتي دارند و با تغييراتي در شكل و اندازه ي كاسه، دسته يا تعداد سيم ها،  تبديل به سازي متفاوت با نامي متفاوت در نقطه اي از دنيا مي شوند. با كنار گذاشتن تصاوير به جا مانده از سازهايي شبيه به سه تار در تمدن ها و سرزمين هاي مختلف، و محدود كردن تصاوير، به تصاوير يافت شده در ايران، به يك تابلوي مينياتوري فوق العاده زيبا مي رسيم كه صحنه ي اعدام ضحاك را به تصوير كشيده است. اين تصوير كه در شاهنامه بايسنقري كشيده شده است يك سه تار را در تصوير نشان مي دهد كه نوازنده اي درحال نواختن آن است. ساز تصوير شده در اين مينياتور بسيار زيبا و با همه ي جزئيات كشيده شده است. كاسه ي اين سه تار كمي از سه تار امروزي بزرگتر است و داراي سه سيم است.

سه تار در خيلي از مينياتورهاي كشيده شده در دوران صفويه نقاشي شده است، براي مثال مينياتور مجلس پذيرايي خاقان از اسكندر اثر سلطان محمد، در اين مينياتور تعداد كوك هاي سه تار در تصوير، نشان ميدهد كه اين سه تار سه سيم دارد.

يا در تصوير ديگري اثر رضا عباسي كه امروز در موزه ي هرميتاژ لنينگراد قرار دارد، سه تاري با كاسه ي تركي و با ترك هايي از چوب سياه و تركهاي سفيد باريك كه احتمالا از جنس استخوان هستند، نقاشي شده است. سه تار هاي متعدد و متنوعي در مينياتورهاي مختلف هنرمندان دوره ي صفويه تصوير شده اند. بنابراين ساز سه تار پيش و در طول دوره ي صفويه در ايران وجود داشته است، اين ساز بيشتر نزد عارفان و سالكان و همينطور در سماع درويشان رواج داشته است.

يكي از قديمي ترين سه تارهايي كه ديده شده، سه تاري است كه متعلق به ناصرالدين شاه قاجار بوده است و برحسب اتفاق به احمد عبادي رسيده است. ماجراي اين سه تار اينگونه بوده است كه پس از اينكه ناصرالدين شاه سه تار خود را به كسي مي بخشد، فرزند آن شخص براي آموختن سه تار به شاگردي ميرزا عبدالله ( پدر احمد عبادي) ميرود. پس از چند سال بعد از اينكه سه تار نوازي احمد عبادي، پسر استاد خودش، در راديو را ميشنود، ساز ناصرالدين شاه را به او هديه ميكند.

ساز سه تار بخاطر اينكه در ظاهر نواختنش آسان بنظر مي آيد، عموما تبديل به ساز دوم نوازندگان، علي الخصوص نوازندگان تار شده است. به همين دليل تكنيك هاي درست نوازندگي اين ساز و روش درست مضراب زدن بطور كامل مورد بررسي و مطالعه قرار نگرفته است.

همه ي سازها در طول زمان تكامل مي يابند و هم ويژگي هاي فيزيكي ساز و هم روش هاي نواختن آن با گذشت زمان تغيير كرده و بهبود مي يابد. اين بهبودها نفر به نفر و نسل به نسل منتقل شده و باعث ميشود، شيوه هاي نوازندگي، شكل ظاهري، چگونگي نواختن با مضراب، جزئيات كنده كاري و ساير موارد، ذره ذره تغيير و پيشرفت كنند. در واقع اين تلاش و نبوغ تك تك نوازندگان و موسيقي دانان در طول تاريخ است كه موجب ميشود سازي زنده بماند و در طول زمان از نقص ها و اضافات آن كم شده و بر كارايي و نقاط قوت آن اضافه شود.

پس از در دسترس قرار گرفتن امكانات ضبط صدا در ايران در ابتداي قرن بيستم، مجموعه اي از موسيقي ايراني در صفحه هاي گرامافون ضبط شد. اما به دليل كيفيت پايين ميكروفون ها و ضبط صدا بدون استفاده از برق، صداي سه تار در اين مجموعه ي موسيقي ايراني ضبط و ثبت نشد و اين اتفاق از ضربه هاي بزرگي بود كه به آينده ي ساز اصيل و مستقلي مانند سه تار وارد شد. در اين مجموعه ي ضبط شده استادان بي نظير تار و سه تار نوازي، ميرزا عبدالله فراهاني و شاگرد بي مثال او غلامحسين درويش خان، تنها به نواختن ساز تار اكتفا كرده و به همين دليل، نمونه ي ضبط شده اي از سه تار نوازي در دوران قديم وجود ندارد تا موسيقي دانان و سه تار نوازان امروزي بتوانند آن را بررسي يا از روي آن الگوبرداري كنند.

حتما بخوانيد: براي ديدن آموزش نت خواني سه تار به مطلب "آموزش نحوه نت خواني سه تار بصورت تصويري" مراجعه فرماييد.

چرا سه تار چهار سيم دارد

احتمالا شما نيز اين سوال را از خود پرسيده ايد كه چرا ساز سه تار چهار سيم دارد؟ سيم چهارم به مرور زمان به اين ساز اضافه شده است. به نقل از بسياري منابع معتبر، ابوالحسن صبا روايت كرده است كه درويشي با نام "مشتاق عليشاه كرماني" نخستين بار سيم چهارم را به ساختار سه تار اضافه كرد. به همين دليل است كه سه تار نوازان سيم چهارم را "سيم مشتاق" مينامند. افزودن سيم چهارم به سه تار توانست توانايي هاي نوازندگي با اين ساز را گسترش و بهبود ببخشد و اين ساز را بيشتر رواج دهد. نكته ي قابل توجه اين است كه سيم اضافه شده اگرچه چهارمين سيم از نظر زماني است، اما در شمارش سيم ها از پايين به بالا سيم سوم خواهد بود. سيم سوم و چهارم در كنار هم و نزديك به هم قرار گرفته اند و همزمان باهم نواخته ميشوند، مجموعه ي اين دو سيم با هم را سيم "بم" ميگويند.

بخش هاي مختلف ساز سه تار

بطور كلي ميتوان سه تار را شامل سه بخش كاسه، دسته و پنجه دانست. و در بخش بندي دقيق تر ميتوان ساز را به قسمت هاي زير تقسيم كرد:

كاسه طنيني سه تار

كاسه يكي از اجزاي اصلي سه تار است كه فرمي شبيه به گلابي و چوبي دارد. يك صفحه ي چوبي روي دهنه ي اين كاسه قرار مي گيرد. كاسه ي سه تار ممكن است از چوب يك تكه باشد، يا از كنار هم قرار دادن تركه هاي چوبي بسيار نازك ساخته شود، در اين حالت ممكن است براي زيبايي بيشتر از استخوان يا صدف نيز در كنار چوب استفاده شود. سه تار كاسه اي شبيه به تنبور يا عود دارد با  اين تفاوت كه كاسه اش كمي كوچكتر است و عموما از چوب درخت توت ساخته ميشود.

صفحه رو

صفحه رو، صفحه اي از جنس چوب است كه روي سكاسه قرار مي گيرد و با سوراخ هاي كوچكي كه بر روي آن تعبيه ميشود، صدا از كاسه ي طنيني خارج مي شود.

خرك سه تار

خرك براي جدا نگهداشتن سيم هاي سه تار از يكديگر طراحي شده است. جنس آن از چوب است و اندازه ي حدودي آن 4 سانتي متر به ارتفاع 7 ميلي متر است. سطحي كه روي صفحه قرار مي گيرد، صاف و قسمت رويي آن شيارهايي دارد كه سيم از داخل آنها عبور ميكند.

دسته سه تار

دسته ي سه تار يك لوله ي چوبي توپر است با قطر حدودي 2/5 سانت و طولي بين 40 تا 50 سانتي متر. دسته ي سه تار از يك سمت به انتهاي كاسه متصل است و از سمت ديگر به سرپنجه اتصال دارد. روي آن مسطح، و قسمت پشت آن حالت كروي دارد و پرده ها روي آن بسته مي شوند.

پرده ي سه تار

پرده ها نقش تقسيم بندي فواصل موسيقايي بر روي دسته را به عهده دارند. آنها نخ هاي نازكي از جنس ابريشم يا روده ي حيوانات هستند كه بر روي عرض دسته ي تار سه لا و چهارلا بسته مي شوند.

تعداد اين پرده ها در سه تار 26 تا است. يكي از اين پرده ها قبل از شيطانك بسته مي شود و فاصله اي كه با شيطانك دارد روي صداي سه تار موثر خواهد بود. امروزه، باتوجه به تلاش هاي استادان ساخت سه تار از جمله استاد محمدرضا ژاله، از پرده هايي با جنس نايلون ميتوان استفاده كرد، كه كمك زيادي به نوازندگان ميكند، زيرا اين جنس، باعث مي شود حركت دست نوازنده بر روي دسته ي سه تار آسان تر شود، و همچنين تكنيك ويبره يا لرزش با دست چپ را ساده تر مي كند و هيچ تاثيري بر صداي سه تار نيز ندارد.

شيطانك

قسمتي كه بين بخش اصلي دسته و پنجه ي سه تار قرار دارد، شيطانك گفته مي شود. جنس شيطانك از استخوان يا پلاستيك است و نقش آن مجزا كردن و هدايت سيم ها در بالاي دست است.

سرپنجه سه تار

به قسمت بالاي دسته ي سه تار سرپنجه گفته مي شود. اين قسمت كه از جنس چوب است، داراي 4 گوشي در دو سمت خود مي باشد. در بعضي مواقع داخل سرپنجه را به سمت بيرون خالي ميكنند و سيم ها را مانند سيم هاي تار مي بندند، در بعضي موارد نيز سرپنجه را در ادامه ي دسته و در همان راستا مي سازند و سيم ها را دور گوشي ها و به سمت بيرون سرپنجه مي بندند.

سيم گير

يكي ديگر از قسمت هاي سه تار، سيم گير است كه در قسمت پايين كاسه ي سه تار قرار دارد و  از جنس استخوان است. گره سيم هاي سه تار روي شيارهاي سيم گير مي افتد.

تعداد و جنس سيم هاي تار

سه تار 4 سيم از جنس فلز با ضخامت هاي مختلف دارد. اين ساز در گذشته سه سيم داشته است و با گذشت زمان مشتاق عليشاه سيم چهارم را اضافه نموده و به همين دليل، به اين سيم، سيم مشتاق نيز مي گويند. سيم يكم يا سيم سفيد سه تار از جنس فولاد، سيم دوم يا سيم زرد از جنس برنز، سيم سوم يا سيم مشتاق از جنس سيم اول و به اندازه ي سيم اول است، و سيم چهارم هم زرد رنگ و ضخيم تر از ساير سيم هاست.

گوشي

گوشي ها در كنار سرپنجه قرار دارند و سيم ها از يك سمت به سيم گير و از سمت ديگر به گوشي ها متصل هستند. گوشي ها براي كوك كردن ساز به كار مي روند و با پيچاندن آنها ساز سه تار كوك مي شود.

حتما بخوانيد: براي يادگيري "روش مضراب زدن سه تار و نگه داشتن دست راست" كليك كنيد.

 منبع : سايت گوش نوازان / آموزش نحوه نت خواني سه تار بصورت تصويري

ساز گيتار در دسته بندي سازهاي زهي قرار مي گيرد كه با انگشت يا با پيك نواخته مي شود. به اين دليل كه ير اساس ارتعاش سيم هاي گيتار، صدا توليد مي شود، اين ساز را در گروه سازهاي كوردوفون قرار مي دهند. ساز گيتار با وجود داشتن پيشينه ي زياد و قابل توجه در موسيقي و قدمت در ساختار و تكنيك هاي نوازندگي، امروزه جايگاه بسيار خوبي در موسيقي غرب پيدا كرده، خود را با پيشرفت و تحولات موسيقي غرب هماهنگ نموده و به يكي از سازهاي محبوب تبديل شده است. به همين دليل هم مدل هاي متنوعي از ساز گيتار منشعب شده كه همگي پر طرفدار هستند.

تاريخچه گيتار

بعضي معتقدند كه ريشه ي گيتار به ساز بربط يا عود برمي گردد. هنري جرج ماير، شرق شناس و موسيقي دان انگليسي دراين باره مي گويد: باربي توس همان عود قديم در ايران يا بربط است و به اين دليل نام اين ساز را بربط نهاده اند كه كاسه اش به شكل سينه ي مرغابي است. بر به معناي سينه و بط به معناي مرغابي.

در قرن يازدهم ميلادي، ساز عود كه اعراب آن را العود مي ناميدند، پس از حمله ي اعراب به اسپانيا، وارد اروپاي جنوبي شد. عود به واقع شاخص ترين و مهم ترين سازي است كه از شرق به غرب رسيده است. كلمه ي العود با حفظ حرف ل در زبان انگليسي به لوت تبديل شد و انواع مختلفي از اين ساز به وجود آمد.

اينگريد ذهبي در يك مقاله با تيتر پيدايش گيتار اينگونه مي نويسد: در سال 1942 زمانيكه اعراب و يهوديان، اسپانيا را ترك گفتند، ساز گيتار يا عود و نواختن آن آنقدر در اسپانيا و بويژه در جنوب اين كشور، محبوب و رايج شده بود كه تبديل به ساز محلي آن سرزمين شده بود. در اندازه ي عود تغييراتي داده شد و نقش و نگارهايي به آن اضافه شد و سپس نام آن را ويولا گذاشتند.

در منبع ديگري درباره ي گيتار، كتاب "گيتار كلاسيك از 1800 تا امروز" نوشته ي موريس جي سامرفيلد اينگونه نقل شده كه ريشه ي اصلي ساز گيتار چهارتار ايراني بوده است. در مقاله اي ديگر از هنري جرج فاير نيز مي خوانيم كه چهار تار را شيخ حيدر كه از موسسان سلسله ي صفوي بوده است اختراع كرده است.

در دايره المعارف آمريكا چاپ پنجم در سال 1974 نيز نوشته شده است كه : ساز گيتار در قرن دوازدهم ميلادي بوسيله ي عرب ها از ايران به اسپانيا برده شده است.

با توجه به منابع ذكر شده در بالا و بسياري منابع متنوع ديگر، مي توان به اين جمع بندي رسيد كه ساز گيتار، سازي است با ريشه ها و گذشته اي ايراني.

انواع گيتار

گيتار آكوستيك

گيتار آكوستيك با ظاهري شبيه به گيتار كلاسيك، سيم هاي فلزي و كاسه ي صداي بزرگتر، داراي زنگ صداي خاصي است و به خاطر زنگ صدايش بيشتر در سبك هاي بلوز، كانتري، فولك و راك كاربرد دارد. درصورتيكه به موسيقي كانتري، بلوز و فولك علاقمند هستيد، ميتوانيد گيتار آكوستيك را انتخاب كنيد.

گيتار آكوستيك از جنس چوب ساخته شده و در مدل هاي باكيفيت از چوب افرا يا rosewood براي ساخت آن استفاده مي شود. دسته ي گيتار آكوستيك داراي 34 فرت است، 14 فرت از بالا تا لبه ي بدنه، و 20 فرت از شروع بدنه تا سوراخ صدا. گيتار آكوستيك به شكل پيكاب دار نيز وجود دارد.

يكي از مدل هاي جديد گيتار آكوستيك، گيتار آويشن است. كاسه صداي گيتار آويشن كه براي نخستين بار در دهه 50 نمونه هاي اوليه آن توليد شده بود، از جنس pvc است. اين مدل گيتار با پيكاب نواخته مي شود و پيكاب آن پيزو است، صداي آن بين گيتار آكوستيك و گيتار الكتريك بوده و صداي بدون پيكاب آن شبيه به صداي گيتار آكوستيك است.

گيتار الكتريك

گيتار الكتريك يا برقي گيتاري است كه صدايش توسط يك تقويت كننده ي الكتريكي يا آمپلي فاير تقويت مي شود يا تغيير مي كند.

گيتارهاي الكتريكي به اين دليل ساخته شدند كه در اجراهاي اركسترال يا همنوازي ها، صداي گيتار آكوستيك در ميان صداي سازهاي ديگري از جمله بيس يا درام گم شده و به خوبي به گوش نمي رسيد. به همين دليل ايده ي تقويت صداي گيتار شكل گرفت و منجر به ساخت گيتار الكترونيك شد.

در دهه ي سي ميلادي گيتارهاي الكتريك قدم به عرصه ي موسيقي گذاشتند و به سرعت انقلابي در موسيقي، صدا و تكنولوژي ايجاد كردند كه هنوز هم ادامه دارد. در دهه ي پنجاه ميلادي، و با افزايش محبوبيت موسيقي راك اند رول، گيتارهاي الكتريكي نيز راه خود را به موسيقي باز كردند و به سازي بسيار فراگير و رايج تبديل شدند. در گروه هاي موسيقي راك, عموما دو نوازنده ي گيتار الكتريك وجود دارد، يك نوازنده ملودي ها را مي نوازد (گيتار ليد) و نوازنده ي ديگر ريتم ها را مي نوازد.

سيستم توليد صدا در گيتار الكتريك به اين گونه است كه با نواختن پيك بر روي سيم هاي گيتار، ارتعاشات ايجاد شده در سيم ها توسط پيك آپ تبديل به سيگنال هاي الكتريكي مي شود. پيك آپ در گيتارهاي الكتريكي نقش يك ميكروفون را دارد، و سيگنال ها را بوسيله ي يك سيم به آمپلي فاير مي فرستد. سپس صداي تقويت شده از طريق بلندگوها پخش مي شود. در مدل هاي قديمي گيتارهاي الكتريكي فقط يك پيك آپ داشتند، ولي گيتار الكتريك هاي جديد دو تا سه پيك آپ دارند.

گيتار كلاسيك

نقطه ي پيدايش گيتار كلاسيك در تاريخ و آغاز موجوديت اين ساز در زمان هاي قديم روشن نيست. تنها چيزي كه در اين مورد روشن است اين است كه نسخه هاي اوليه ي گيتار كلاسيك در قرون اول و دوم پيش از ميلاد در خاور نزديك وجود داشته و نواخته مي شده اند.

گيتار كلاسيك در دسته بندي سازهاي زهي - زخمه اي قرار مي گيرد كه جزئي از گروه سازهاي زهي هستند. اين ساز مانند ساز پيانو اين اجازه را به نوازنده مي دهد كه هم قطعاتي با بافت كنترپوانيك با ملودي هاي پيچيده و هم قطعاتي با بافت هارمونيك و با اجراي چند نت به صورت همزمان را اجرا كند. براين اساس گيتار كلاسيك را يك ساز تك نواز مي دانند.

گيتار كلاسيك بطور معمول و در كل شش سيم دارد كه سه تاي آنها نايلوني است و براي نت هاي زير استفاده شده، و سه تاي آنها فلزي است و براي نت هاي باس استفاده مي شود.

گيتار كلاسيك بيشتر از ساير گيتارها در ايران رواج داشته و طرفداران زيادي دارد، و به همين دليل خريد و فروش آن نيز بيشتر و راحت تر صورت مي گيرد. صداي گيتار كلاسيك بسيار گرم و دلنشين است و در قطعات موسيقي كلاسيك و پاپ كاربرد داشته و نواخته مي شود. البته از گيتار كلاسيك در موسيقي سبك فلامنكو هم استفاده مي شود، هرچند سبك فلامنكو سازهاي مخصوص به خود را دارد كه جنس چوب، صدا و ظاهر متفاوتي با گيتار كلاسيك دارند.

گيتار بيس

گيتار بيس هم در دسته بندي سازهاي زهي قرار مي گيرد، صداي گيتار بيس از طريق يك آمپلي فاير يا تقويت كننده، تقويت مي شود و بيشتر براي ايجاد صداهايي با فركانس پايين به كار برده مي شود. ظاهر گيتار بيس شبيه به گيتار الكتريك است، با اين فرق كه اندازه ي آن از گيتار الكتريك بزرگتر است و چهار سيم دارد، البته انواعي از گيتار بيس هم پنج يا شش سيم دارند. گيتار بيس معمولا در محدوده ي بيس و يك اكتاو پايين تر از گيتار الكتريك كوك مي شود.

اين گيتار ممكن است داراي پرده بندي باشد يا نباشد، هرچند كه در بيشتر موسيقي هاي محبوب، استفاده از بيس هاي پرده بندي شده رواج دارد. 

گيتار باس در دهه ي 1950 ميلادي، به شكلي گسترده در موسيقي هاي پاپ و راك مورد استفاده قرار گرفت و به جاي كنترباس، وظيفه ي توليد صداهاي با تن پايين  را به عهده گرفت. گيتار بيس براي تك نوازي در ژانرهاي لاتين، جاز، فلامنكو فانك نيز مورد استفاده قرار مي گيرد.

اجزاي مختلف گيتار

اجزاي گيتارهاي مختلف ممكن است با يكديگر تفاوت داشته باشند، يا جنس و شكل اجزايشان با يكديگر متفاوت باشد. اما بطور كلي اجزاي تشكيل دهنده ي گيتار به شرح زير مي باشند:

 

  • سردسته گيتار (قسمت بالايي گيتار كه سيم‌ها در آنجا تنظيم مي‌شوند)
  • خرك
  • گوشي‌ها (پيچ‌هايي كه بر روي دسته گيتار قرار گرفته‌اند و با آن مي‌توان گيتار را كوك كرد)
  • فرت (Fret) يا پرده نما يا دستان (قطعه‌هاي فلزي كه بر روي دسته گيتار قرار دارد و پرده‌هاي موسيقي را از هم جدا مي‌كند)
  • Truss Rod يا تنطيم كننده ي دسته (پيچي كه براي تنظيم انحناي دسته در گيتار به كار مي‌رود)
  • Inlays (تزييناتي در گيتار كه نقش راهنما را دارند و معمولاً پشت فرت‌هاي ۳ ۵ ۷ ۹ ۱۲ ۱۵ ۱۷ ۱۹ ۲۱ ۲۴ قرار مي‌گيرند)
  • دسته گيتار (قسمت بلند و باريك گيتار است كه جاي انگشت‌گذاري نوازنده براي انتخاب نت‌ها است. اين بخش بين بدنه و سر دسته گيتار قرار دارد)
  • پاشنه گيتار (اتصال بدنه گيتار با دسته)
  • بدنه گيتار (قسمت اصلي گيتار است كه به دسته متصل شده و در گيتار آكوستيك تو خالي بوده و در گيتار الكتريك معمولاً توخالي نيست و بخش‌هايي مانند پيك‌آپ و خرك بر روي آن قرار دارد)
  • پيكاپ‌ها در گيتار(pickups)
  • قسمت‌هاي مربوط به مدار الكتريكي (تنظيمات ولوم و تن صدا در گيتار)
  • خرك پاييني (Bridge)
  • صفحه پيك گارد (گاهي براي مخفي كردن مدارها و گاهي صرفاً براي جلوگيري از خش‌دار شدن رنگ بدنه گيتار در اثر برخورد پيك به مرور زمان)
  • صفحهٔ پشتي گيتار
  • صفحهٔ جلويي گيتار
  • قسمت‌هاي جانبي گيتار
  • سوراخ صدا (معمولاً داراي تزييناتي به نام rosset)
  • سيم‌هاي گيتار
  • saddle (تنظيم‌كننده ارتفاع هر سيم در گيتار)
  • فرت بورد (در گيتار چوبي كه فرت‌ها روي آن كوبيده شده‌اند را فرت بورد گويند)

انواع سبك هاي گيتار

در ابتداي مسير يادگيري، احتمالا اين سوال براي شما ايجاد مي شود كه بايد چه سبكي را براي نوازندگي خود انتخاب كنيد؟ براي پاسخ دادن به اين سوال بايد سبك هاي مختلف گيتار را بشناسيد.

سبك هاي نوازندگي گيتار را مي توان از ديدگاه هاي مختلفي بررسي كرد. سبك هايي كه در ايران رايج و شناخته شده هستند، سبك هاي كلاسيك، پاپ و فلامنكو مي باشند. كه در اين مقاله بطور كلي آنها را بررسي خواهيم كرد. هركدام از سبك هاي مورد بررسي حاصل يك دوره ي تاريخي خاص، و مقتضيات آن برهه از تاريخ بوده اند، هنرمندان تحت تاثير شرايط روز، و يا به سفارش درباريان و نجيب زادگان قطعاتي را خلق مي كردند.

گيتار سبك كلاسيك

گيتار سبك كلاسيك مربوط به سال هاي 1750 تا 1820 ميلادي بوده است. در اين برهه، وضع معيشت قشر متوسط در حال بهبود بود و به همين دليل موسيقي از انحصار نجيب زادگان خارج شده و رواج بيشتري در بين مردم عادي يافته بود. درواقع با بهبود وضعيت اقتصادي قشر متوسط، آنها ديگر تنها به فكر رفاه مادي نبودند، بلكه به هنر گرايش پيدا كرده بودند و مي خواستند موسيقي بشنوند، و نواختن موسيقي را ياد بگيرند. در همين راستا نت نويسي و نوشتن قطعات ساخته شده رواج پيدا كرد، موسيقي روز به روز مردمي تر شد، و قطعات ساخته شده مورد پسند همگان واقع مي شد. موسيقي پاپ را مي توان نتيجه ي همين تغييرات در موسيقي كلاسيك دانست.

موتسارت، بتهوون و هايدن را مي توان به عنوان بزرگ ترين موسيقيدانان اين دوره نام برد. با يادگيري سبك كلاسيكريال شما قادر خواهيد بود قطعات سبك و زيباي ساخته شده در اين سبك و در اين دوره ي تاريخي را بنوازيد. در اين سبك از نوازندگي گيتار، آرپژ و ملودي نوازي، نقش اصلي را بر عهده دارند. در اين بك گيتار روي پاي چپ قرار مي گيرد (درصورت راست دست بودن) و با انگشت بر سيم هاي گيتار ضربه زده مي شود.

گيتار سبك پاپ

سبك موسيقي پاپ يا pop از كلمه ي popular گرفته شده كه به معني محبوب و مردمي مي باشد. اين سبك از موسيقي، احساسات را بسيار صميمي و ساده به شنونده منتقل مي كند و اغلب با همراهي آواز نواخته مي شود. از دلايل محبوب بودن اين سبك هم، همان سادگي و احساس نزديكي شنونده با اين سبك است كه باعث مي شود به راحتي با آن ارتباط برقرار كند. تكنيك يا روش خاصي در سبك پاپ وجود ندارد، و در واقع هر سبكي كه در آن فعاليت مي كنيد، با كمي انعطاف پذيري و خلاقيت مي تواند به اثري محبوب و پاپ تبديل شود.

گيتار در سبك پاپ را مي توان با ضربه زدن به سيم ها هم با انگشت و هم با پيك آب نواخت. ريتم نوازي و همراهي آواز در ين سبك بسيار مهم است.

گيتار سبك فلامنكو

ريشه ي سبك فلامنكو، به موسيقي اصيل اسپانيولي برمي گردد. موسيقي اين كشور، در ابتدا تنها رقص و آواز بوده و سازي همراه با آن وجود نداشته است. در ابتداي قرن دهم، كم كم گيتار نقش تاثيرگذار و عميق خود در سبك فلامنكو را پيدا كرد و در اين سبك، رواج پيدا كرد. در ادامه حتي قطعات بي كلام فلامنكو كه تنها براي نواختن گيتار فلامنكو ساخته شده بودند نيز رواج يافتند. سبك فلامنكو، از فرهنگ ناحيه ي آندلس در جنوب اسپانيا، در قرون 8 تا 15 الهام گرفته شده است كه موسيقي اي اصيل و شگفت انگيز را به جهان معرفي كرد. از بزرگترين نوازندگان معاصر سبك فلامنكو بايد به پاكو دلوسيا، اتمار ليبرت و گروه جيپسي كينگز اشاره كرد.

براي نواختن به سبك فلامنكو هر چهار انگشت دست راست (براي راست دستان) به سيم ها ضربه مي زنند و تكنيك هاي ريتميك بسيار زيبايي از جمله راسگوادا در اين سبك وجود دارند.

سبك هاي ديگر گيتار

سبك هاي ديگري نيز براي نوازندگي گيتار وجود دارند كه براي بعضي ار آنها بايد گيتار مخصوص همان سبك را تهيه كنيد. سبك هاي ديگر از جمله جز يا جاز (jazz) كه موسيقي اي بسيار غني و پربار و تاثيرگذار است و بداهه نوازي در اين سبك، نقشي ويژه ايفا مي كند. بسياري از سبك هاي جديد مانند راك rock، متال Metal، و يا ساير سبك ها، ريشه در سبك جز دارند. سبك بلوز Blues موسيقي اصيل سياه پوستان آفريقايي است كه به آمريكا مهاجرت كردند، و سبكي بسيار تاثيرگذار و عميق است.

از سبك هاي ديگر، مي توان به كانتري Country اشاره كرد كه همان موسيقي محلي آمريكاست و در سال هاي اخير مورد توجه بسياري قرار گرفته است. براي نواختن در سبك هاي جز، متال، راك، بلوز و كانتري به گيتارهاي آكوستيك فلزي و گيتار الكتريك احتياج خواهيد داشت كه با پيك نواخته مي شوندو تكنيك هاي حاص خود را دارند.

كدام سبك گيتار را در شروع انتخاب كنيم

براي اينكه بتوانيد سبك مورد علاقه ي خود را پيدا كنيد، بايد به اندازه ي كافي قطعات موسيقي در سبك هاي مختلف را بشنويد. زماني كه گوش شما با انواع سبك ها آشنا شود، به راحتي مي توانيد سبك مورد علاقه ي خود را انتخاب و تشخيص دهيد.

مقدمات و اصول يادگيري همه ي سبك هاي گيتار يكسان است و شما بايد نت خواني، آكورد، آرپژ، ريتم و ساير اصول اوليه را ياد بگيريد.

بنابراين مي توانيد هم زمان كه در حال يادگيري اصول اوليه هستيد، سبك مورد علاقه ي خود را نيز پبدا كنيد و در ادامه ي مسير، در آن سبك آموزش ببينيد.

روش هاي نواختن گيتار: ناخن يا پيك

براي نواختن گيتار دو روش وجود دارد، يكي نواختن با پيك و ديگري نواختن با انگشت. برخي از نوازندگان ترجيح مي دهند با پيك گيتار بزنند و بعضي ديگر هم نوازندگي با انگشت را ترجيح مي دهند. با اين وجود براي نوازندگان مبتدي، در ابتداي مسير اين سوال پيش مي آيد كه نواختن با پيك بهتر است يا با انگشت؟ كدام روش آسان تر است؟ و كدام روش صداي بهتري توليد مي كند؟ چه تفاوت هايي بين اين دو روش نوازندگي وجود دارد؟

پاسخ اين سوال تا حدود زيادي به علاقه و ترجيح خود نوازنده برمي گردد و هر كدام از اين دو روش مزايا و معايب خود را دارند. در ادامه هر دوي اين روش ها را بررسي مي كنيم تا شما به عنوان يك هنرجوي مبتدي، يا يك علاقمند بتوانيد روش موردعلاقه ي خود را پيدا كنيد. 

نواختن گيتار با پيك

پيك، ابزاري است براي نواختن گيتار كه از موادي مانند چوب، فلز يا پلاستيك كه فشرده و صيقل داده مي شود، ساخته مي شوند. پيك بين انگشت شست و اشاره قرار مي گيرد و نوازنده به وسيله ي آن به سيم هاي گيتار ضربه مي زند. پيك ها انواع مختلفي دارند و به رنگ، شكل، ابعاد و جنس هاي مختلفي هستند. از پيك بيشتر براي نواختن گيتار استفاده مي شود. براي انتخاب پيك، حتما با آن بنوازيد، صدايي را كه توليد مي كند بررسي كنيد، جنس و ابعاد آن را بسنجيد و اگر نواختن با آن برايتان راحت بود براي نوازندگي انتخابش كنيد.

 

در ابتداي مسير يادگيري گيتار، ممكن است كار با پيك كمي سخت باشد. توانايي نگه داشتن و كنترل پيك در بين انگشتان، و نواختن با آن مدتي طول مي كشد. با اين وجود، نواختن با پيك صداي ببلندتر و واضح تري توليد مي كند براي نواختن در جاهاي شلوغ و پر سر و صدا بهتر است و حجم صداي بيشتري توليد مي كند. در سبك هايي مانند راك و در گيتار الكتريك بيس براي نواختن قدرتي، استفاده از پيك مرسوم تر است.

نواختن گيتار با انگشت

در اين روش، براي نواختن از انگشتان دست راست (براي افراد راست دست) استفاده مي شود. نقطه تماس دست با سيم هاي گيتار، ناخن ها يا نوك انگشتان است كه باعث بوجود آمدن ارتعاش و ايجاد صدا مي شود. عموما براي نواختن سيم هاي بالايي از انگشت شصت، و براي سه سيم پاييني از انگشت اشاره و انگشتان مياني استفاده مي شود.

استفاده از انگشت براي نواختن دو نت همزمان در سيم هايي كه كنار هم نيستند راحت تر و مناسب تر است.

با استفاده از انگشت شصت براي نواختن سيم هاي بم ( سيم هاي بالايي) آزادي عمل بيشتري داريد و صداهاي باس بيشتري در آهنگ ها مي توانيد به كار ببريد.

استفاده از چهار انگشت براي نواختن قطعات سرعتي روي سيم هاي مختلف كمك خوبي به شما مي كند.

با انگشت مي توانيد صدادهي نرم تري از گيتار ايجاد كنيد علاوه بر اين با محكم تر نواختن و استفاده از ناخن صداهاي بلند تر و خشن تر نيز با انگشت قابل اجرا است.

10 گيتاريست مطرح دنيا به انتخاب رولينگ استون

۱۰/ پيت تاونشند - نوازنده ي گروه the who - تخصص در نوازندگي ريتم -استفاده از power chord

۹/ دوين المن - مشهورترين نوازنده‌ي گيتارِ اسلايد - گروه برادران المن - همكاري با اريك كلپتون - مرگ در 25 سالگي بر اثر تصادف

۸/ ادي ون هيلن - شهرت در نوازندگي ريف‌هاي پيچيده و بي‌نظير - ادي اكثرا پيك را بين انگشت شصت و انگشت وسط خود مي‌گرفت. به اين ترتيب انگشت اشاره براي انجام تكنيك‌هاي از جمله فينگر تَپينگ آزاد بود - ابتلا به سرطان دهان

۷/ چاك بري - از بزرگترين نوازنده هاي بلوز - موسيقي راك و بلوز را متحول كرد

۶/ بي بي كينگ - يكي از بزرگترين و مهم ترين گيتاريست هاي تمام ادوار - خواننده ي ماهر - شهرت در استفاده از نت‌هاي ساده و در عين حال تكنيك‌هاي ماهرانه - وارد كردن تكنيك‌هايي از جمله ويبراتوي شيمرينگ و بندكردن به موسيقي بلوز

۵/ جف بك - گروه yard birds به عنوان جايگزين كلپتون - همكاري با راد استوارت - سبك بلوز و بعدها فيوژن

۴/ كيت ريچاردز - گروه اسطوره اي rolling stones - گيتار ريتم و سولو - شهرت در استفاده از كوك هاي متفاوت - سبك راك و بلوز- نوآوري در سبك راك

۳/ جيمي پيج - گروه yard birds و سپس گروه led zeppelin - شهرت در انتخاب هنرمندانه ي نت ها - گيتار سولو - از قطعات مشهور: black dog

۲/ اريك كلپتون - گروه cream و yard birds - از تاثيرگذارترين گيتاريست هاي دنيا در طول تاريخ - از قطعات مشهور: ليلا - اعتياد و ترك اعتياد - بي بي كينگ درباره ي كلپتون مي گويد هيچ نابغه ي گيتاري به پاي كلپتون نمي رسد.

۱/ جيمي هندريكس - بهترين نوازنده ي گيتار در طول تاريخ - استفاده از ومي بار براي اولين بار - استفاده از فيدبك آمپلي فاير براي اولين بار - گيتاريست چپ دست - تحول در موسيقي راك و نوازندگي گيتار - اعتياد و مرگ در 27 سالگي

نوازندگان ايراني مطرح گيتار

از نوازنده هاي بنام ايراني در زمينه ي ساز گيتار مي توان به نام هاي زيادي اشاره كرد از جمله:

  • ليلي افشار
  • مهرداد پاكباز
  • فرزاد دانشمند
  • سيمونa آيوازيان
  • بهرام آقاخان

منبع: سايت گوشنوازان / دانلود پكيج آموزش گيتار رايگان و گام به گام بصورت تصويري

حالا سوال ما اين است كه رنگ چطور بر روي موسيقي تاثير دارد؟ اين عوامل مختلف هستند و مبتني بر هر ساز تغيير مي كنند. به عنوان مثال، وقتي كه يك فرد هوا را در ني مي دمد اين موضوع بر روي فركانس هاي منتشر شده از ساز تاثير مي گذارد و اين موضوع باعث مي شود كه صداي متفاوتي ايجاد شود.
موضوعاتي مانند هوايي كه وارد ساز مي شود، كنترل تنفس، حالت ايستايي و عوامل مختلف بر روي طنين تاثير دارد. تفاوت هاي كمي در فركانس وجود دارد كه اين موارد شامل نحوه شنيدن صدا، رابطه آن با گام و بلندي آن ها مي باشد.
شكل يك ساز  نيز بر روي طنين تاثير دارد.

طنين در صدا

زماني كه فردي آواز مي خواند، طنين صدايش تحت تاثير محدوديت و يا باز شدن بخش هاي مختلف از دستگاه صوتي مي باشد مانند زبان و گلو. حالت ايستايي و كنترل تنفس نيز نقش مهمي دارد.
بيشتر خواننده ها با نوع صداي خودشان آشنا هستند، ممكن است صداي آن ها سوپرانو، آلتو، تنور و يا بم باشد و اين دسته بندي ها مرتبط با طنين صدا هستند. درك اين كه كدام موج صوتي بالا، پايين و يا سطح متوسط مي باشد مي تواند به شما كمك كند تا صداي خودتان را تشخيص دهيد.
صداي شما در زمان صحبت كردن نيز طنين خودش را دارد. موج هاي صداي خاص شما در زمان صحبت كردن نيز باعث تمايز صداي شما مي شود. نمونه هاي رايج از طنين در صدا ، شامل صداهاي گرم، تيره، آرام ، صاف و يا شفاف مي باشد.
صداي سلن ديون با نام يك صداي مخملي شناخته مي شود در حالي كه صداي فردي مانند الا فيتزگرالد بيشتر يك صداي دودي دارد.
ويبراتو نيز يكي از روش هاي شناسايي طنين در صدا مي باشد. اين حالت باعث مي شود كه نوت هاي بلند كه حفظ مي شوند حالت طنين زيبايي داشته باشند و فركانس و تون آن را تغيير مي دهد

بهبود صدا

حالا كه شما معني رنگ را شناسايي كرده ايد، چطور مي توانيد از آن در موسيقي خودتان استفاده كنيد؟ يكي از بهترين روش ها براي بهبود طنين صداي خودتان به عنوان يك خواننده، كار كردن با يك مربي صوتي و يا استفاده از دوره هاي آموزشي مي باشد- يعني كمك گرفتن از كسي كه درك خوبي از طنين و كاربرد آن دارد.
يك مربي آواز ميتواند به شما كمك كند تا كيفيت متفاوت صداي خودتان را شناسايي كنيد. آن ها به شما كمك مي كنند تا بتوانيد صداي خودتان را تنظيم كنيد و به گام و طنين مورد نظر خودتان برسيد تا حتي در زمان صحبت كردن نيز صداي مطلوب خودتان را داشته باشيد.
اما شما بايد هميشه در نظر داشته باشيد كه صداي شما بسيار خاص است و هر كس بايد بتواند از طنين و صداي خاص خودش استفاده كند. شما خواه يك موسيقي دان باشيد و يا يك خواننده، بايد تلاش كنيد اثر متمايزي نسبت به ديگران داشته باشيد تا ديگران بتوانند تفاوت شما با ديگران را تشخيص دهند.

موسيقي دان ها طنين هاي مختلف را ايجاد مي كنند كه اين طنين ها هم مبتني بر ساز آن ها و هم تعداد فركانس هايي است كه ساز هاي آن ها منتشر مي كنند.
هر نوت از ساز موسيقي يك شكل موج پيچيده مي باشد كه شامل بيش از يك فركانس مي باشد. 
يك نمونه از طنين حالت «ضرب و سكوت» مي باشد. زماني كه يك نفر يك رشته گيتار را مي كشد و يا يك كليد را بر روي پيانو فشار مي دهد، صدا با زور ايجاد مي شود؛ اين صدا بلند است و سپس به نوعي محو مي شود.
اين موضوع نشان ميدهد كه چطور همين نوت وقتي توسط يك موسيقي دان ديگر نواخته مي شود، صداي متفاوتي را ايجاد مي كند.

رنگ يا طنين چيست؟ طنين در موسيقي با نام رنگ نيز شناخته مي شود. اين طنين يك كيفيت و تون صدا مي باشد كه باعث مي شود صداي يك فرد منحصر به فرد باشد.
طنين صدا همچنين به عنوان حس هاي صوتي تعريف مي شود كه توسط موج هاي صوتي ايجاد مي شود. به بيان ديگر، رنگ صدا به مشخصه اي از صدا اشاره دارد كه باعث مي شود ما بتوانيم يك صدا را نسبت به يك صداي ديگر تشخيص دهيم.
به عنوان مثال، شما مي توانيد تفاوت بين شنيدن صداي صحبت كردن پدرتان را در مقايسه با مادر بزرگ خودتان تشخيص دهيد زيرا هر كدام از آن ها داراي رنگ صداي متفاوتي هستند.

درك رنگ صدا در موسيقي براي تمام موسيقي دان ها مهم مي باشد به خصوص براي خواننده ها، زيرا شما بايد بتوانيد يك تون يا كيفيت متفاوت را در موسيقي ايجاد كنيد.
رنگ هاي مختلف با استفاده از كلماتي مانند بم، نفس دار، پر و يا شفاف توصيف مي شود. شما ميتوانيد از طنين هاي صوتي مختلف استفاده كنيد تا بتوانيد صدايي را ايجاد كنيد كه احساس و يا پيام مناسبي را به مخاطبين خود منتقل كند.
بحث ما اين نيست كه در زمان آواز و يا نواختن ساز فقط بايد احساس داشته باشيد. شما بايد بدانيد كه شما مي توانيد از تون صداي خودتان استفاده كنيد تا به اين احساسات برسيد.
طنين صدا تا حد زيادي مبتني بر شكل موج مي باشد كه در واقع با تعداد تون هاي فرعي ( يعني هارمونيك ها)، فركانس آن ها و شدت آن ها، تغيير مي كند.

موضوع بسيار مهمي كه در رابطه با صداي افراد وجود دارد، اين است كه نظرات نسبت به صداها كاملا فردي هستند. نظر افراد در رابطه با اين كه چه چيزي باعث مي شود يك صدا عالي باشد، بسيار متفاوت هستند. مثل 50 طعم مختلف براي بستني مي باشد. شايد شما دوست داشته باشيد از گام هاي صداي خواننده راك با گيتار الكترونيك لذت ببريد و گاهي هم ممكن است از صداي يك موسيقي آرام محلي لذت ببريد. زماني كه موضوع صداي يك خواننده مطرح مي شود، كاملا همه چيز به سليقه شما بستگي دارد. در نتيجه، مهمترين هدف شما بايد اين باشد كه بهترين خواننده اي باشيد كه مي توانيد و از 100 درصد توان خودتان استفاده كنيد.

در ادامه ما چند ابزار و قانون عالي را به شما ارائه مي كنيم تا بتوانيد صدايي عالي داشته باشيد.

1- تكنيك صداسازي، مسيري براي آزادي صدا و توسعه آن

اگر شما به دنبال آزادي صداي بيشتري هستيد، شما قطعا بايد با استفاده از تكنيك به اين هدف برسيد. يكي از بهترين ابزارها در دنياي صداهاي عالي، هنر و علم تكنيك صداسازي مي باشد. در صورتي كه صداي شما در گلوي شما گير كرده باشد، شما هيچ وقت نمي توانيد صداي خوبي را ارائه كنيد. هيچ كس نمي خواهد صدايي را بشوند كه گرفته يا تو دماغي باشد. شما بايد بر روي صداي خودتان مطالعه كرده و آن را تمرين دهيد. هيچ كس نمي خواهد صدايي را بشنود كه هنوز به پتانسيل نهايي خودش نزديك هم نشده است. در نتيجه شما بايد تلاش خودتان را انجام دهيد.

2- سلامت صدا مهم ترين عامل براي دوام و جلوگيري از فرسودگي صدا

سالم بودن صداي شما يكي از مهم ترين دلايل موفقيت شما مي باشد و همچنين به شما كمك مي كند كه صداي شما در لحظات مهم، شما را تنها نگذارد. هيچ چيزي بدتر از اين نيست كه شما نتوانيد جلسه هاي ضبط خودتان را اجرا كنيد به دليل اين كه صداي شما ضعيف شده است. و يا مثلا اگر شما آواز بخوانيد اما هيچ اهميتي نسبت به سلامت صداي خودتان ندهيد، قطعا با مشكل رو به رو خواهيد شد. شما بايد بهترين راز هاي مرتبط با سلامت صدا را بدانيد تا هيچ وقت مشكلي براي شما ايجاد نشود. شما مي توانيد از منابع مختلف در رابطه با سلامت صدا استفاده كنيد.

3- درمان هاي طبيعي براي بازيابي صدا… خيلي هم سريع!

يكي از بهترين روش ها براي اين كه صداي خودتان را سالم نگاه داريد، دانستن اين است كه چه موضوعاتي به صداي شما آسيب مي زند. بيشتر افراد هنوز از داروهاي معمولي استفاده مي كنند تا بتوانند سرما خوردگي و يا آنفلونزا را درمان كنند. اين محصولات نه تنها سمي هستند بلكه باعث مي شوند كه فقط نشانه هاي بيماري از بين برود و قطعا باعث درمان شما نمي شوند. من هنوز افراد بسيار زيادي را مي بينم كه براي دوره هاي آنتي بيوتيك به دكتر مراجعه مي كنند كه اين دوره ها نه تنها باعث مي شود باكتري هاي خوب بدن شما از بين بروند و سيستم ايمني شما ضعيف شود، بلكه همچنين نسبت به ويروس و يا سرماخوردگي تاثير زيادي ندارند. در صورتي كه شما مي خواهيد محصولاتي داشته باشيد تا براي سرما خوردگي، آلرژي و رفلكس و يا مشكلات صوتي از آن استفاده كنيد، راه حل هاي طبيعي وجود دارند كه نه تنها مشكل شما را حل مي كنند بلكه در بلند مدت نيز تاثيرات خوبي بر روي بدن شما ايجاد مي كنند. شما ميتوانيد با سالاد هاي تازه و آب سبزيجات به صورت روزانه استفاده كنيد تا اكسيژن ، كلروفيل و ويتامين هاي بيشتري به بدن شما برسد و سيستم دفاعي بدن شما تقويت شود. گام بعدي نيز استفاده كردن از برنامه هاي مكمل مي باشد كه شامل ويتامين D3 مي باشد كه باعث مي شود سيستم ايمني شما تقويت شود و شما بتوانيد به صورت طبيعي، سلامتي خودتان را بازيابيد.

4- حركات روان براي صداهاي عالي

چيزي كه باعث مي شود صداي بسيار خوبي ايجاد شود فارغ از اين كه خواننده در چه ژانري مي خواند، اين است كه تغييرات روان باشد. عبارت بندي هايي كه بر اساس موسيقي انجام مي شود يكي از مهم ترين موضوعات مي باشد. شما نبايد با عجله اين كار را انجام دهيد. يك خط صوتي داراي ريتم و ملودي مي باشد. شما بايد سعي كنيد تغييراتي كه در ريتم و ملودي صداي شما ايجاد مي شود را به صورت روان ايجاد كنيد. در صورتي كه شما مي خواهيد حركات روان تري در صداي خودتان داشته باشيد، شما بايد سبك خواننده هاي بلوز را مطالعه كنيد تا بتوانيد عبارت بندي خودتان را بهبود بخشيد. خواننده هاي خوب در پاپ داراي المان هاي ريتم + بلوز در صداي خودشان مي باشند. شما مي توانيد از آموزش هاي سايت ما استفاده كنيد تا بتوانيد به اين ويژگي ها دست پيدا كنيد.

5- يك سبك خاص به شما كمك مي كند تا خودتان را نشان دهيد

خبر خوب اين است كه شما نبايد از ديگران تقليد كنيد و سعي كنيد خودتان باشيد. داشتن صدايي كه شبيه صداي ديگران است قطعا باعث نمي شود شما برجسته شويد. شما بايد تلاش كنيد صداي شما نسبت به صداي بقيه متفاوت باشد. شما بايد با صداي خودتان بازي كنيد، توانايي صداي خودتان را توسعه دهيد، سعي كنيد صدايي پويا داشته باشيد. همچنين شما بايد خواننده هايي كه شكل خودتان هستند را بررسي كنيد. آن ها كلمات را چطور ادا مي كنند؟ آن ها چطور از ويبراتو استفاده مي كنند( و يا چرا از ويبراتو استفاده نمي كنند؟) آن ها چه ويژگي خاصي در صداي خودشان دارند؟ شما چطور مي توانيد ويژگي خاصي را در صداي خودتان ايجاد كنيد؟